برای پوشش افتتاحیه خط 7 مترو تهران رفته بودم که کارگر افغانستانی توجهم را جلب کرد. 6 سال بود که در زیر زمین و تونل های مترو تهران کار می کرد. او در این مدت نتوانسته به کشورش افغانستان برگردد تا زن و بچه هایش را ملاقات کند. او برای تامین مخارج خانواده اش به سختی کار می کند تا بتواند هزینه زندگی فرزندانش را برایشان بفرستد.
با وجود بحران اقتصادی و نا امنی هایی که به روزمرگی مردم افغانستان بدل شده است، مردم دیگر امیدی به آینده ندارند. بسیاری از شهروندان افغان مجبور به ترک کشورشان و مهاجرت شده اند. بسیاری دیگر نیز به تنهایی و برای کار به کشورهای اطراف مانند ایران و پاکستان رفته اند تا با دستمزد هرچند ناچیزشان بتوانند روزگار بگذرانند.
حوالی ساعت دو بعدازظهر، مراسم افتتاحیه ایستگاه شهدای هفده شهریور با بدرقه شهردار تهران به اتمام رسید. یکی در میان جمعیت که به نظر میرسید از پیمانکاران پروژه باشد، با صدایی بلند گفت: «همگی جمع شید تا عکس بگیریم.»
کارگران و پیمانکاران رو به روی دوربین عکاسان و دوربین تلفنهای همراه ایستادند تا با ورودی ساختمانی که نتیجه زحمات چندسالهشان بود، عکسی به یادگار ثبت کنند. در همین میان، مردی با خطوطی افقی و عمودی بر پیشانی و دیگر چروکهایی که دور چشم سبز رنگش نشان از سختیهای زندگی مهاجرت داشت، به لهجه افغانی گفت: «زحمت ساختش رو من هم کشیدیم اما برای عکس نرفتم.»
فوراً متوجه شدم مردی که رنگ لباس هزار بار شسته شدهاش با خستگی چشمان سبزش همخوانی دارد، یکی از کارگران حفار تونل است که اتفاقا مجوز قانونی کار دارد. برای اینکه سوژه را از دست ندهم، سریع گوشی را از کیفم بیرون آوردم و در حالی که دوربین را رو به روی صورتش میگرفتم از او اجازه عکسبرداری خواستم. با خندهای بر لب گفت: «از من میخواهی عکس بگیری؟»
سر تکان دادم و از او خواستم که در وسط ورودی ایستگاه، پشت به تابلوی «ایستگاه شهدای هفده شهریور» بایستد. هنوز یک شات هم از او نگرفته بودم که عابری آمد و درست وسط کادر، دقیقاً پشت به کارگر حفار تونل ایستاد. با دست به شانهاش زدم و از او خواستم که به کنار برود. دوربین را که دستم دید سوال پرسید که از چه کسی عکس میگیرم؟ با انگشت به پشتش که کارگر در فاصله دو قدمیاش ایستاده بود اشاره کردم و گفتم ایشان. معلوم بود که از آن دست آدمهایی است که دچار سطحی نگری عجیبی هستند چرا که در ادامه گفت: « از این عکس میگیری؟ مگه چکارهاس؟ بعد هم با خنده ادامه داد:«بیا دو تا عکس از من بگیر و تو روزنامهتون چاپ کن!»
به هرحالی که بود، دو عکس از حفار تونل گرفتم. ضبط صوت گوشی را روشن کردم و از او خواستم که با من مصاحبهای کوتاه کند.
چند سال است که حفاری میکنی؟
۶ سال است که حفاری میکنم.
از اول در خط هفت کار کردی؟
آره، از اول در خط ۷ بودم. حفاری گالری میکردم. ریب [تاق بتنی] میزدم، فریم و شات هم زدم.
کدوم ایستگاهها بودی؟
برج میلاد بودم، میدان صنعت بودم. شهرک غرب کار کردم و بعدش هم که اینجا اومدم. اینجا هم که تموم بشه اگه کار باشه میرم یه جا دیگه کار میکنم.
حفاری تونل سخته؟
آره، سخته دیگه. گرمه. مدام گرد و خاک هست. من کنتوراتیام. ساعت ۸ سرکار میشم و تا ۱۰ ساعت هم کار میکنم.
۱۰ ساعت زیاد نیست؟
زیاده اما باید پول بفرستم افغانستان. به این اضافه کار نیاز دارم. زن و بچم افغانستاناند. دوتا دختر، دوتا پسر دارم. ۶ ساله ایرانم و اصلاً داخل افغانستان نرفتم.
با پیمانکار کار میکنی؟
آمدم اینجا با پیمانکار کار میکنم. دستمزدش خوبه، بد نیست. فقط بدیش اینه که پول رو دیر میدن. گاهی شده نزدیکه سه برج بشه تا پول بدن. سخته آدم دیر پول بگیره.
پس از اتمام گفتههایش، به او گفتم که آیا میدانی شهردار جدید تهران دستور داده تا پیمانکارانی که پول کارگران را با تأخیر واریز کنند، جریمه شوند. سری تکان داد که چپ و راست رفتن گردنش نشان از بی اطلاعی از قضیه داشت. گفت یعنی چه میشود که برایش کل ماجرا را توضیح دادم.
برای کارگر حفار تونل مترو توضیح دادم که علیرضا زاکانی در ضیافت افطاری میان کارگران شهرداری تهران در اینباره گفته بود: «در شهرداری تأکید کردم که در قراردادها برای تضمین استمرار کار کارگران باید طوری عمل شود که حق و حقوق آنها را ادا کنیم. همچنین تأکید داشتم که باید پیمانکارانی که خوب کار میکنند را تشویق کنیم و بالعکس چارچوبی را تنظیم کنیم که اگر پیمانکاری تخلف کرد، جریمه شود و آن جریمه مستقیما به حساب کارگر واریز شود؛ سعی ما در شهرداری این است که امکان را برای پیمانکاران از ماه قبل پرداخت کنیم تا آن کار به بهترین شکل انجام و حق کارگر را هم بپردازند.»
به کارگر زحمت کش افغانی این اطمینان را دادم که مدیریت شهری کنونی، تمام تلاش خود را میکند تا معیشت کارگران دچار لطمه بیشتری نشود. به کارگر زحمتکش افغانی این اطمینان را دادم که شهردار جدید تهران نسبت به قشر کارگر حساسیت ویژهای دارد و به تمامی مدیران زیرمجموعه خود دستور داده تا نظارت بیشتری بر عملکرد پیمانکاران نسبت به کارگران و پرداختی آنها داشته باشد.
اطمینان به حرف زاکانی را زمانی در چهره و برق چشمان کارگر افغانی دیدم که لبخندی از سر رضایت زد و گفت: «خدا خیرشان بده.»
منبع: خبرگزاری شهر