به گزارش خبرگزاری مهاجر، یوسفزی خبرنگار و تحلیلگر مسائل سیاسی گفت که بیشتر پناهجویان بازگشته از پاکستان، بهظاهر با کامیونهایی مملو از اثاثیه و وسایل زندگی وارد افغانستان میشوند؛ تصوری که در نگاه نخست، نشاندهندۀ نوعی ثبات اقتصادی است. اما واقعیتِ عینی نشان میدهد که این گروه بهمراتب از آسیبپذیری بالاتری رنج میبرند.
بسیاری از این مهاجران با پوششهای فرسوده کارگری و سیمایی فرسوده از سالهای متمادی تلاشهای طاقتفرسا وارد مرزها میشوند.
نرخ بیسوادی در میان آنان، بهویژه در قشر زنان و کودکان، بسیار بالا گزارش شده است.
به گفته یوسفزی، ساختار زندگی این گروه از مهاجران، از نظم و برنامهریزی منسجم برخوردار نبوده و عمدتاً متأثر از زیست در حاشیههای فقر شهری یا اردوگاههای غیررسمی بوده است.
در سوی دیگر این طیف، پناهجویانی قرار دارند که از ایران بازگردانده شدهاند. این دسته اگرچه با دارایی مادی اندکی وارد کشور میشوند، اما نظم رفتاری و انسجام اجتماعی بیشتری در آنها قابل مشاهده است.
ظاهر مرتبتر، پوششهای ساده اما پاکیزه و رفتارهای برنامهمحور، نشانههایی از زندگی در محیطی با نظم اجتماعی ساختیافتهتر را به نمایش میگذارند.
میزان سواد در میان این گروه، نسبتاً بالاتر است و بخش قابل توجهی از زنان و کودکان آنان، دستکم آموزش پایهای را دریافت کردهاند.
این شاخصها، به عقیده یوسفزی، بازتابی از زیست در محیطهای شهری، بهرهمندی نسبی از خدمات آموزشی و بهداشتی و آشنایی با ساختارهای قانونی مهاجرت در ایران است.
تحلیل نهایی یوسفزی بر این نکته استوار است که تفاوتهای بنیادی میان این دو گروه از بازگشتکنندگان، اقتضا میکند که نهادهای مسئول در افغانستان و نهادهای بینالمللی فعال در امور مهاجرت، رویکردها و مداخلات حمایتی خود را بر اساس نیازها و آسیبپذیریهای خاص هر گروه طراحی و اجرا کنند.
سیاستگذاری یکنواخت، بدون درنظر گرفتن تفاوتهای فرهنگی، تحصیلی و اقتصادی این بازگشتکنندگان، نهتنها موجب تداوم چالشها خواهد شد، بلکه میتواند باعث تعمیق نابرابریهای اجتماعی و محرومیت ساختاری گردد.