اختصاصی خبرگزاری مهاجر: کتاب داستانی «پرتگاه» به قلم «سید محمدعلی موسوی»، (نویسنده مهاجر)، در انتشارات انجمن ادبی هشتبهشت (بلخ بامی) منتشر شد. تهماسبی خراسانی ویراستاری، محمدکاظم کاظمی صفحهآرایی و وحید عباسی طراحی جلد این کتاب را انجام داده است.
رمان پرتگاه بهار 1403 با شمارگان پنجصد نسخه در بلخ منتشر شده است.
انجمن ادبی هشت بهشت پیش از این مجموعه داستان «ویرانشهر» را نیز از این نویسنده منتشر کرده است.
نویسنده در پیشگفتار «پرتگاه» نوشته است:
«مزه تلخ زندگی مشترک را بیش از من «فاطمه» چشید و با تلاش پیوسته جلو پیش روی بیماری سرکشم را گرفت بوییدن و نوشیدن عطر واژگان و جملههای این هدیه به کام او شیرین باد.
شاعر فاخر، تهماسبی خراسانی سر چشمه داستان درونم را باز کرد؛ اگر کلک خیالانگیز او نبود این چشمه جاری نمیشد. سعادتسادات جوهری داستاننویس، شاعر و روزنامهنگار»، ساختار و عناصر داستانی را فراوان ستود و بهرهوری از آیهها و روایتها را شاهکار دانست. وی افزایش وزن گفتگوی فلسفی را کاست و به یکدستی زبان و پیوند ژرف هسته و پوسته افزود.
استاد سید اسحاق شجاعی داستاننویس در آغاز، همذاتپنداری و برجستگی تمام شبکه عناصر داستانی را نشان داد. آن گاه، پیوند خط فلسفی را با خط اصلی ژرفتر و نرمتر کرد و زبان شخصیتها را هماهنگ با زیست فرهنگیشان در نامگذاری و پختگی پیرنگ و بهرهوری از درونمایه رمانهای مرگ، به ویژه مرگ ایوان ایلیچ و پختگی فصل پایانی، هرچه دارم از ریزبینی این عزیز دارم.
فیروزه مرادی، شاعر، نیرومندي قلم و ساختار کلی داتان را ستود. درشتیهای زاویه دید من راوی را به نرمی رساند و صحنههای زننده را برداشت. عنصر کشف را نازکتر نمود و عنصر غافلگیری در پایانبندی را پختهتر.
سید اعلا امیری، شاعر، توصیف در حرکت صحنهها و ژرفایی عناصر داستانی را بالنده کرد و بهرهوری زیباتر از متن و لحظههای ناب مکان و زمان را در نظام شهروض نشان داد.
استاد ریحانه بیانی، داستان نویس، در آغاز، ساختار، فضا، خاصسازی صحنهها و زبان را ستود؛ آن گاه ویژگیهای بیرونی شخصیتی فاطمه و فضاسازیها را برجسته کرد. وی حجم فرسوده ناپیوند خط فلسفی را با خط اصلی زدود.
دکتر زکی، جامعهشناس، افزون بر نشاندادن برجستگیهای بیشمار، ساختار، درونمایه گفتگوها دگرگونی شخصیتها، کشمکشها و گرهگشایی متن را پخت.
احمد مدقق، داستاننویس، زبان فاخر، دگرگونی منطقی شخصیت و مضمون داستان را تازه شمرد و به مکانها رنگارنگی بیشتر داد. ایشان فکر نیرومند پشتوانه داستانی را فراوان ستود.
«زینب، دخترم» واژگان گویش ایرانی را برابر گویش افغانستانی، قرار داد.
از مهرورزی تمام سروران ارجمند سپاسگزارم و از یگانه پروردگار، برای آنان آسایش و آرامش دنیا و رستاخیز را خواستار.»