ایران، بهعنوان یکی از بزرگترین میزبانان جمعیت مهاجر در جهان، طی چهار دهه گذشته پذیرای میلیونها مهاجر افغانستانی بوده است. این حضور گسترده، اگرچه در مقاطع مختلف به تقویت نیروی کار و رونق برخی بخشهای اقتصادی کشور کمک کرده، اما در سالهای اخیر با چالشهای جدی و سیاستگذاریهای متناقض مواجه شده است؛ چالشهایی که نهتنها به انسجام اجتماعی آسیب رسانده، بلکه پیامدهای اقتصادی و امنیتی قابلتوجهی نیز در پی داشتهاند.
وابستگی اقتصادی به نیروی کار مهاجر
بر اساس آمار رسمی، مهاجران افغانستانی حدود ۱۰ درصد از کل نیروی کار ایران را تشکیل میدهند و در بخشهای حیاتی اقتصاد حضور دارند:
- ۵۳٪ در ساختوساز
- ۱۹٪ در صنعت
- ۱۶٪ در حملونقل و خدمات شهری
- ۱۱٪ در کشاورزی
با این حال، سیاستهای اخراج شتابزده در ماههای اخیر، موجب اختلال در عملکرد بسیاری از صنایع شده است. از کاهش شدید نیروی انسانی در مرغداریها و خدمات شهری گرفته تا توقف پروژههای ساختمانی و رکود در صنعت چرم و کفش، همگی نشاندهنده تأثیر مستقیم این تصمیمات بر بدنه اقتصادی کشور هستند.
فقدان حمایت قانونی و اجتماعی
بخش عمدهای از مهاجران فعال در بازار کار ایران فاقد مجوز رسمی هستند. تنها حدود ۲ درصد از آنان تحت پوشش قانونی فعالیت میکنند و مابقی در شرایط غیررسمی و بدون حمایتهای اجتماعی مشغول به کارند. این خلأ قانونی، نهتنها حقوق انسانی مهاجران را نادیده گرفته، بلکه بستری برای بهرهکشی و بیثباتی در بازار کار فراهم کرده است.
چالشهای فرهنگی و اجتماعی
نسلهای دوم و سوم مهاجران افغانستانی، که در ایران متولد و بزرگ شدهاند، عملاً بخشی از جامعه ایران محسوب میشوند. این جوانان در مدارس و دانشگاههای ایرانی تحصیل کردهاند و بسیاری از آنان هیچگاه افغانستان را ندیدهاند. با این حال، برخوردهای یکساننگر و کلیشهای، همراه با فضاسازیهای رسانهای، موجب ایجاد شکافهای اجتماعی و احساس بیعدالتی در میان این گروه شده است.
فقدان استراتژی کلان در سیاستگذاری مهاجرتی
یکی از ریشههای اصلی بحران کنونی، نبود یک راهبرد جامع و مدون در حوزه مهاجرت است. نه دلایل استقبال گسترده گذشته از مهاجران بهدرستی تبیین شده و نه تغییر رویکرد اخیر بهصورت شفاف برای افکار عمومی توضیح داده شده است. این بیبرنامگی، مانعی جدی در مسیر تعامل سازنده میان جامعه میزبان و مهاجران ایجاد کرده است.
پیامدهای امنیتی و انسانی اخراج دستهجمعی
اخراج مهاجرانی که ایران را وطن خود میدانند، بهویژه نسلهای دوم و سوم، میتواند پیامدهای ناخواستهای در پی داشته باشد. احساس طرد، تبعیض و بیعدالتی در میان این افراد، زمینهساز کدورتهای اجتماعی و آسیبهای بلندمدت خواهد بود.
راهکارهای پیشنهادی برای مدیریت هوشمند مهاجرت
برای عبور از بحران کنونی و بهرهگیری مؤثر از ظرفیتهای مهاجران، پیشنهادهای زیر قابلتأملاند:
- ساماندهی وضعیت اقامتی و شغلی از طریق الگوی «کفالت» مشابه کشورهای حاشیه خلیج فارس
- تعریف مسیرهای قانونی برای اقامت دائم و تابعیت بهویژه برای نسلهای متولد ایران
- بهرهگیری از نیروهای متخصص مهاجر در حوزههایی مانند سلامت، آموزش و خدمات عمومی
- تقویت دیپلماسی منطقهای برای بازگشت تدریجی، داوطلبانه و برنامهریزیشده مهاجران
نتیجهگیری
سیاستهای مهاجرتی ایران نیازمند بازنگری جدی، عقلانی و آیندهنگر هستند. راهحلهای قهری و شتابزده نهتنها مؤثر نیستند، بلکه آسیبهای چندوجهی به همراه دارند. ایران بهجای طرد نیروی کار مهاجر، باید به ساماندهی و ادغام هوشمندانه آنان بیندیشد؛ نگاهی که هم منافع ملی را تأمین کند و هم کرامت انسانی را پاس دارد.