مسئله بازگشت پناهجویان افغان از دیدگاه پایان نامه های دانشگاهی ایران
ایران جزو مهاجر پذیر ترین کشور های جهان است و گروه بزرگی از این مهاجران را شهروندان افغانستان شامل می شوند. از جمله عواملی که ایران را به بزرگترین مقاصد مردم افغانستان تبدیل کرده است می توان به همسایگی، هم زبانی، نزدیکی قومی و همچنین دلایل اعتقادی و مذهبی اشاره کرد. امکان اشتغال نیز از مزیت های ایران نسبت به دیگر کشورها می باشد.
طبق آخرین آمار، ایران میزبان بیش از ۷۸ درصد مهاجران خروجی از کشور افغانستان پس از تسلط طالبان (2021) بوده است. با این وجود ایران سیاست بازگشت مهاجرین افغانستانی را در طول این سالها درنظر داشته است. کمااینکه در ماده 17 پیشنویس سازمان ملی اقامت که کلیات آن در تاریخ ۲۲ آبان ۱۴۰۱ در مجلس تصویب شده است، به دنبال راهکارهایی برای تسهیل و تشویق داوطلبانهی پناهندگان و مهاجرین میباشند. اما از جهاتی دیگر وضعیت کشور افغانستان نه تنها روبهبهبود نبوده، بلکه با تسلط طالبان بر کشور در 19 ماه اخیر با فاجعهی امنیت انسانی و حقوق بشری مواجه هستیم. از اینرو توجه و داشتن دورنمایی متناسب با شرایط موجود به ارائهی راهکار و حل چالشهای مهاجرین کمک خواهد کرد.
یکی از بزرگترین مهاجرتها در تاریخ معاصر، مهاجرت افغانستانیها در طول سه دهۀ اخیر است. اما این مهاجرتها با فراز و نشیبهایی روبهرو بوده است و عواملی موجب کاهش یا افزایش آن در برهۀ خاصی شده است. به صورت کلی دورۀ مهاجرتی افغانستانیها به 5 دوره تقسیم میشود:
موج اول (۱۳۵7-1367ش) با حملهی شوروی به افغانستان شروع شد.
موج دوم مهاجران افغانستانی (۱۳۶۸-1375) با خروج شوروی از افغانستان و شروع درگیریهای داخلی در افغانستان شروع شد.
موج سوم (1375-1380) با ظهور و قدرت گرفتن هر چه بیشتر طالبان در افغانستان شروع شد؛
موج چهارم (1380-1384) با حملهی نظامی آمریکا به افغانستان اتفاق افتاد.
موج پنجم (1385-1400) با ظهور داعش در منطقه و قدرت گرفتن و درگیریهای دوباره دولت با طالبان رخ داد[1] و درنهایت موج ششم که بعد از سقوط جمهوری (1400 تاکنون) بهدست گروه طالبان و تسلط دوبارهی آنان شروع شده است.
مهاجرت به هر سرزمینی پیامدهای مشخصی نیز خواهد داشت که بعضی مثبت و بعضی منفی است و تغییراتی به صورت کوتاهمدت و بلندمدت در ساختار اجتماعی و اقتصادی منطقۀ مهاجرفرست و مهاجرپذیر ایجاد میکند. به تبع همین تغییرات سیاستهای مختلفی برای برونرفت از تبدیلشدن مهاجرت به یک معضل بزرگ وجود دارد. جوامع میزبان و همچنین مهاجرین یکی از سه راهحل ادغام در جامعۀ میزبان، اسکان مجدد و س بازگشت به کشور مبدأ را برمیگزینند.
مهاجرت بازگشتی ممکن است به عنوان نتیجۀ یک تجربۀ مهاجرتی شکستخورده که منافع مورد انتظار مهاجران را تأمین نکرده است، قلمداد شود یا با توجه به نوع مهاجرت (اجباری، اختیاری و…) دیگر یک مسئله شخصی نیست، بلکه درسطحی بالاتر تحت تأثیر عوامل وضعیتی و ساختاری قرار میگیرد. همچنین عوامل اجتماعی و نهادی در کشورهای مبدا و میزبان، میزان موفقیت در شبکهسازی مهاجرین و ادغام و همانندی مهاجرین با جامعهی میزبان رویکردهای متفاوتی را در این نظریه رقم میزنند.
در این مقاله میکوشیم تا مروری داشته باشیم بر پایاننامهها و مقالههایی که در سالیان اخیر در دانشگاههای ایران پیرامون مسئلهی بازگشت مهاجرین افغانستانی به کشورشان کار شدهاند. برخی از این پایاننامهها عبارتند از:
پیامدهای فرهنگی بازگشت مهاجرین به افغانستان، محمدعیسی عالمی (بصیر)، ۱۳۸۴
– مهاجرت افغانها به ایران و بازگشت آنها از ایران به افغانستان 2019 – 2001 : تحلیل وضعیت براساس پارادایم امنیت انسانی، مهدخت طربی، آبان ماه 1399
تاثیر مهاجرت بر آموزش و مهارتهاي نیروي کار افغانستان:مطالعه موردي مهاجران بازگشته از ایران، سعید عیسیزاده، عزتالله عباسیان، احمد ضیاء نوري، اسفندماه 1397
بازگشت به وطن یا ماندن جوانان افغانستانی در ایران/ نویسنده: رسول صادقی، محمدجلال عباسیشوازی، تابستان 1395ش
– / ماندن یا مهاجرت دوباره مهاجران بازگشته افغانستانی از ایران به کشورشان و عوامل تعیینکنندهی آن، محمدجلال عباسی شوازی، رسول صادقی، عبدالله محمدی، تابستان 1395ش.
ماندن، رفتن یا مهاجرت دوباره
سه دهه زندگی مهاجران افغانستانی در ایران و غلبهی نسل دوم و سوم آنان که دوران نوجوانی و جوانی خود را به سر میبرند، با دغدغهی بازگشت به وطن همراه شده است. شرایط بیکاری، احساس ناامنی، فساد اداری، تعصبات و تضادهای قومی و مذهبی، عدم وجود سیاستها و برنامههای بازادغام و فاصله فرهنگی با جامعه افغانستان موجب شده است تا مهاجران افغانستانی در ایران قصد بازگشت نداشته باشند و یا در این زمینه با شک و تردید مواجهه شوند. در مقابل، تولد و جامعهپذیری و انطباق فرهنگی با جامعه ایران، دسترسی به تحصیلات و وجود امنیت در ایران، در ماندگاری مهاجران افغانستانی نقش بهسزایی داشته است.
احتمال بازگشت درمیان مهاجرین با توجه به مولفههای دیگری همچون جنسیت، تحصیلات، رضایت اجتماعی، ادغام و سازگاری متفاوت است. تمایل به عدم بازگشت میان زنان بیشتر و میان افراد با تحصیلات پایین کمتر است.
شرایط نامناسب اقتصادی در سالهای اخیر، عدم ادامه در بازار کار بهویژه در مشاغل با سطح میانی و متوسط و عدم اعطای حق تابعیت و شهروندی حتی به نسلهای دوم و سوم مهاجران موجب شده است تا عدهای از مهاجران دورنمای مطلوبی برای خود و خانواده در ایران و افغانستان نداشته باشند و در نتیجه به گزینهی مهاجرت به کشورهای ثالث فکر کنند.
از دلایلیکه جوانان افغانستانی در تحقیق بازگشت به وطن یا ماندن جوانان افغانستانی در ایران (1395ش) برای بازگشت به افغانستان نام بردهاند میتوان به بازگشت به وطن و سرزمین مادری، وجود تبعیض و نگرش منفی نسبت به افغانها، اجبار به بازگشت (بازگشت اجباری)، پیوستن به همسر/خانواده در افغانستان، نداشتن چشمانداز و آینده روشن در ایران اشاره کرد که در این پژوهش تنها 7 درصد از آمار را به خود اختصاص داده است. وضعیت نامساعد ایران، همراه با بازشدن مرزهای ورود به برخی کشورهای اروپایی در سال 1394 موج مهاجرت غیرمتعارف در میان جوانان افغانستانی ساکن در ایران بهویژه به سمت کشورهای اروپایی به همراه داشت.
فرضیهی تحقیق پیامدهای فرهنگی بازگشت مهاجرین به افغانستان (1384ش)، بازگشت مهاجرین به افغانستان را موجب شکاف سنتی و فرهنگی میداند. چرا که عوامل مختلفی باعث میشوند فرد آگاهانه یا غیرآگاهانه دست به گزینش برخی الگوهای فرهنگی متنوع که مهاجرت آن را پدید آورده بزند. جامعهی آماری تحقیق، 268 نفر با پراکندگی تجربهی زندگی در کشورهای مختلف همچون ایران، لندن، کانادا و …و ساکنان بومی افغانستان میباشد. در این تحقیق، مهاجرت به عنوان یک متغیر بیرونی دگرگونی فرهنگ قرار گرفته است.
از پیامدهای مثبت حضور مهاجرین در کشور مبدأ میتوان به مواردی همچون افزایش قدرت اقتصادی کشور، سرمایهگذاری، دیپلماسی فعال، ورود مشاغل فنی و صنعتی، نیروی انسانی کارآمد و انتقال آموختههای شغلی نظیر کیفیت، برنامهریزی و صرفهجویی و …. اشاره کرد.
در مقابل، پیامدهای منفی با توجه به شاخصهایی همچون سطح تحصیلات، تغییر الگوی مصرف زندگی و… به افزایش خط فقر میان اقشار مختلف، وابستگی به جامعهی سرمایهداری، حذف رقیبان در رقابت منفی توسط بازگشتهها، سلب ثبات تحصیلی، ضعف در فرهنگ خانوادگی و همبستگی قومی و تغییر در ادبیات رسمی و مدرکگرایی منجر میشود. همچنین بازگشت مهاجرین ممکن است به افزایش خشونت و برخورد فیزیکی هم منجر شود. تجزیه و تحلیل دادههای بررسی خانوار نشان میدهد که رقابت بر سر منابع کمیاب به ویژه زمین و آب خطر خشونت را افزایش میدهد.
در تحقیق ماندن یا مهاجرت دوباره مهاجران بازگشته افغانستانی از ایران به کشورشان و عوامل تعیینکنندهی آن (تابستان 1395ش)، جمعیت هدف بازگشتکنندگان افغانستانی 18 سال به بالا بودند که تجربۀ مهاجرت به ایران را داشتهاند و طی سالهاي گذشته، از این کشور به سه شهر کابل، مزار شریف و هرات بازگشته بودند.
بر اساس نتایج به دست آمده، بازگشتها به افغانستان موفق نبوده و پایداري بازگشتها زیر سؤال رفته است. به طوريکه نه تنها 40 درصد این بازگشت کنندهها تمایل چندانی براي ماندن در افغانستان ندارند بلکه بیش از نیمی از آنها، تمایل بسیار بالایی براي مهاجرت دوباره از افغانستان از خود نشان دادهاند.
در خصوص نیات مهاجرتی براي آینده نیز،36 درصد پاسخگویان به دنبال مهاجرت به ایران یا کشوري ثالث هستند. از میان متغیرهاي جمعیتی و زمینهاي؛ قومیت، تحصیلات، وضعیت زناشویی، ترکیب همسایگان و مدت مهاجرت در ایران اثري معنادار بر نیات مهاجرتی بازگشتکنندگان داشتند. با این حال، بیشترین تأثیر را عوامل ساختاري داشتند. هر چه رضایت ساختاري بالاتر و احساس تبعیض کمتر باشد، فرد بازگشتکننده تمایل بیشتري براي ماندن در افغانستان خواهد داشت.
بر اساس گزارش بررسی افغانستان در سال 2015 ، نگرانیهاي درحال افزایشی بهخاطر ناامنی و مشکلات اقتصادي در افغانستان وجود دارد. بزرگترین مانع در برابر بازادغام بازگشتکنندگان به افغانستان، شرایط ساختاري نامناسب در حوزههاي آموزش، بهداشت، اشتغال، وضعیت اقتصادي، ناامنی و امید پایین به بهبود اوضاع و همچنین رضایت اجتماعی پایین از شرایط، وجود تبعیض و عدم پذیرش مهاجران بازگشته در جامعۀ افغانستان است. تا زمانی که بازسازي در افغانستان اتفاق نیافتد و بسترهاي مناسب از سوي دولت و اجتماع افغانستان براي پذیرش اجتماعی بازگشتکنندگان از ایران فراهم نگردد، بازگشت تجربهاي شکستخورده براي فرد خواهد بود که در نتیجۀ آن، فرد به فکر مهاجرت دوباره به ایران یا کشوري ثالث خواهد افتاد.
سیاست بازگشت دولت ایران در برابر مهاجرین افغانستان
در پایاننامهی مهاجرت افغانها به ایران و بازگشت آنها از ایران به افغانستان 2019 – 2001 : تحلیل وضعیت براساس پارادایم امنیت انسانی، سیاست ایران در برابر مهاجرین به صورت مفصل تا پایان سال 1391ش بیان شده است؛
هرچند بعد از حملهی شوروی، ایران سیاست درهای باز را برگزید و مرزها را برای مهاجرین و پناهندگان باز کرد، اما بعد از آن به دنبال افزایش حجم مهاجرین در سال ۱۳۸۲، توافقنامه سهجانبهای در ۲۹ بند بین ایران، افغانستان و کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل متحد امضا و طرحی برای بازگشت اختیاری پناهندگان افغانستان از ایران صورت گرفت.
در دوره اواسط دهه ۱۹۹۰، به دلیل رکود اقتصادی و فشار سیاسی داخلی، ایران شروع به برداشتن یارانهی بهداشتی و آموزشی پناهندگان کرد. در طول سال ۱۹۹۳، حدود ۶۰۰ هزار مهاجر افغانستانی به کشورشان بازگشتند. (بیش از ۳۰۰ هزار نفر از آنها تحت برنامه بازگشت، اتفاق افتاد). در سال ۱۹۹۵، دولت اعلام کرد که همه پناهندگان افغان باید ایران را ترک کنند. سال ۱۹۹۶، دولت پس از تمدید چندبارهی کارت موقت، آنها را باطل اعلام کرد. چرا که کمیساریای عالی پناهندگان کمکهای خود به پناهندگان را محدود کرده بود.
در سال ۱۹۹۸، دولت ایران و کمیساریای عالی پناهندگان برنامه بازگشت مجدد مشترک خود را از سر گرفتند. در آوریل ۲۰۰۰ ، مجلس قانونی را طبق ماده ۴۸ برنامه پنج ساله توسعه پنجم به تصویب رساند که بر حسب آن همه خارجیهایی که ملزم به داشتن مجوز برای داشتن کار در کشور بودند برای ترک ایران تا مارس ۲۰۰۱ مهلت داد.
بازگشتهای داوطلبانه با کمک ایران و کمیساریا در سالهای بعد از سقوط طالبان پرقدرتتر ادامه یافت و با قراردادهای سهجانبه میان ایران، افغانستان و کمیساریای عالی پناهندگان، برای بازگشت ۴۰۰ هزار پناهنده از ایران در طول سال اول عملیات، از ۶ آوریل ۲۰۰۲ برنامهریزی شده بود. در بازهی سالهای ۲۰۰۳ تا ۲۰۱۲ هم قوانینی تحت عنوان تسریع در بازگشت اتباع افغانی، محدودیتهایی در ارائه خدمت و هم تسهیل بازگشت داوطلبانه در دستور کار کشور ایران قرار گرفت.
محدودیتهایی (ممنوعیت دریافت گواهینامه رانندگی، سیمکارت، مالکیت خودرو و موتورسیکلت، کارت بانکی، سالی بیش از سه سفر، زندگی در نصف استانهای ایران و درنهایت تحصیل در دانشگاه با شرط و شروط فراوان) که زندگی در ایران را برای آنها سخت و مشکل سازد تا خودشان عطای ماندن در ایران را به لقایش ببخشند. بنابراین نگاه امنیتی در روح و متن قوانین و آییننامههای تصویب شده نشان میدهد هیچگاه سیاستی مبنی بر ادغام و پذیرش از سمت دولت ایران در قبال مهاجرین افغانستان وجود نداشته است.
طبق آخرین آمارها اصلیترین علل مهاجرت پناهندگان، بعد از سقوط کابل و تسلط دوبارهی طالبان(آگوست ۲۰۲۱ تا فوریهی ۲۰۲۲)، ترس از شکنجه به خاطر سابقه همکاری با دولت سابق (۳۵ درص)، ترس عمومی از طالبان (۲۵ درصد)، دلایل اقتصادی (۲۰ درصد)، آشفتگی عمومی و خشونت (۱۲ درصد) و آسیبپذیری (۹درصد) بوده است. اما بعد از آن (مارس ۲۰۲۲) به بعد دلایل اقتصادی پیشی گرفتند و در برخی ماهها اصلیترین دلیل مهاجرت به ایران انگیزههای اقتصادی بود.[1]
بنابرآنچه در مقالات و پایاننامههای بررسی شده گفته شد، در مسئلهی بازگشت مهاجرین به کشور مبدا چندین فاکتور وجود دارد؛ دلایل اولیهی مهاجرت، سیاست کشور میزبان، میزان ادغامپذیری مهاجرین و وجود یا عدم وجود امنیت انسانی در کشور مبدا.
بنابراین جدای از وضعیت اسفناک و غیرقابل پیشبینی افغانستان کنونی، بازگشت جامعهی مهاجر به کشور، بهخصوص آنان که هرگز افغانستان را ندیدهاند با نتایج هماره مثبتی روبهرو نخواهد بود و داغ ننگ ایرانیگک بودن، تفاوت در الگوی زندگی، شکافهای فرهنگی و سنتی، نبود حداقل امکانات زندگی و … همگی باعث میشوند تا برای بازگشت به کشور برنامهریزی شده باشد. چرا که بازگشت به کشور، پس از سالها و یا حتی برای اولینبار خود، مهاجرت محسوب شده و نیاز به ادغام یا بازادغام وجود دارد. درعین حال جامعهی میزبان نیز با تسهیل شرایط اشتغال، تحصیل و کسب مهارت و … زمینهی انتخاب گزینهی بازگشت را فراهم آورد. هرچند همانطور که گفته شد شرایط زندگی در ایران نیز باعث شده است که مهاجرین افغانستان، ایران را پلی برای رسیدن به اروپا ببینند.
منبع: دیاران