جمعه 14 قوس 1404 برابر با Friday, 5 December , 2025

زنان افغانستان؛ میان اسلامِ تحریف‌شده طالبان و بیداریِ برگشت‌ناپذیر یک نسل

چهار سال پس از ممنوعیت آموزش دختران بالاتر از کلاس ششم توسط طالبان، زنان افغانستان همچنان میان تفسیر خشن و تحریف‌شده‌ی این گروه از شریعت و آرزوی بازگشت‌ناپذیر به حقوق ۲۰ سال جمهوریت گرفتارند؛ مقاومتی که دیگر خاموش نمی‌شود.
زنان افغانستان؛ میان اسلامِ تحریف‌شده طالبان و بیداریِ برگشت‌ناپذیر یک نسل

به گزارش خبرگزاری مهاجر ، در دوره جمهوریت (۲۰۰۱-۲۰۲۱)، زنان و دختران افغانستان تجربه‌ای بی‌سابقه از آزادی و مشارکت به دست آوردند. آن‌ها به سرعت به یکی از پویاترین و آگاه‌ترین اقشار جامعه تبدیل شدند؛ در دانشگاه‌ها درس خواندند، در رسانه‌ها کار کردند، سازمان‌های مدنی ساختند و تصویری تازه و متفاوت از «زن مسلمان افغان» ارائه دادند که با محدودیت‌های سخت‌گیرانه قرن‌های گذشته کاملاً در تضاد بود.

اما این دوره کوتاه بود. با بازگشت طالبان در اوت ۲۰۲۱، تفسیرهای تنگ‌نظرانه و خشن از شریعت بار دیگر بر جامعه حاکم شد. امروز زنان افغانستان میان دو نگاه متضاد گرفتار شده‌اند:

  • از یک سو، برداشت‌های تحریف‌شده و مردسالارانه‌ای که طالبان از دین ارائه می‌کند
  • از سوی دیگر، ارزش‌ها و حقوق مدرنی که در بیست سال گذشته چشیده‌اند و دیگر نمی‌توانند از آن‌ها چشم‌پوشی کنند.

ریشه این بحران را باید در تاریخ طولانی‌تر جست. قرن‌ها بود که در افغانستان، ظواهر شریعت با شدت رعایت می‌شد، اما روح و باطن آن (به‌ویژه رفتار بسیار مهربان و عزت‌بخش پیامبر(ص) و اهل بیت با زنان) به حاشیه رانده شده بود. در چنین خلأیی بود که در دوره جمهوریت، گفتمان‌های فمنیستی غربی به سرعت جایگزین «آموزه‌های اصیل اسلامی» شد؛ نه لزوماً به این دلیل که زنان افغانستان فمنیست شدند، بلکه چون هیچ روایت معتبر و جذاب دیگری از اسلامِ زن‌ستیز نبود که در برابر آن بایستد.

طالبان با بازگشت و همین خلأ را به شکلی وارونه پر کرد: این بار نه با فراموشی روح دین، بلکه با تحریف آشکار آن. ممنوعیت آموزش دختران پس از کلاس ششم، اخراج زنان از اکثر مشاغل، ممنوعیت صدای زن در آواز و حتی صحبت با صدای بلند در ملأ عام؛ همه این‌ها در حالی صورت می‌گیرد که آیات قرآن و روایات معتبر صراحتاً طلب علم را بر زن و مرد یکسان واجب کرده‌اند.

نتیجه این سیاست‌ها فقط ستم به زنان نیست؛ فلج کردن کل جامعه است. در حوزه‌هایی مثل پزشکی و مامایی که هنوز به زنان نیاز مبرم وجود دارد، تا چند سال آینده شاید فشار کمتری احساس شود، اما در یک افق ده‌ساله، افغانستان با کمبود فاجعه‌بار پزشک زن، ماما، معلم زن، مهندس زن و پژوهشگر زن روبه‌رو خواهد شد؛ کمبودهایی که به‌سادگی قابل جبران نیست.

با این حال، زنان افغانستان تسلیم نشده‌اند. آن‌ها با کلاس‌های مخفی، آموزش آنلاین، مهاجرت داخلی به مناطقی که هنوز محدودیت کمتر است و هزار شیوه خلاقانه دیگر، همچنان در حال یادگیری و مقاومت‌اند. این مقاومت خاموش، اما سرسختانه نشان می‌دهد که دیگر نمی‌توان روح بیدار شده یک نسل را با زور و دستورالعمل‌های خشک به خواب برد.

آنچه امروز در افغانستان می‌گذرد، فقط «مسئله زنان» نیست؛ بحران عمیق فهم دینی و انحراف از جوهر اسلام است. طالبان با حذف نیمی از جامعه از آموزش و کار، نه فقط زنان را عقب رانده‌اند، بلکه موتور توسعه ملی را از کار انداخته‌اند. در کوتاه‌مدت شاید با باتوم و زندان بتوان سکوت خرید، اما در بلندمدت، جامعه‌ای که دخترانش از سواد و مهارت محروم شوند، محکوم به فقر مزمن، عقب‌ماندگی و شکاف عمیق نسلی است؛ مادرانی کم‌سواد، فرزندانی متعصب‌تر و گرایش روزافزون جوانان به ارزش‌های بیگانه.

از نظر دینی هم این رویکرد تحریف آشکار قرآن و سنت است. قرآن طلب علم را بر اناث و ذکور یکسان واجب کرده و پیامبر(ص) بارها زنان را به یادگیری و تعلیم تشویق کرده است. مقاومت امروز زنان افغان، در واقع تلاشی برای بازگرداندن اسلام به معنای واقعی و کرامت‌بخش آن است.

اگر جامعه جهانی و به‌ویژه نهادهای اسلامی در برابر این ظلم بزرگ سکوت کنند، تاریخ یک روز آن‌ها را نه در کنار مدافعان حقوق انسانیت، بلکه در کنار همدستان ستمگران خواهد نوشت.

Facebook
Twitter
LinkedIn
Telegram
WhatsApp
Email
0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
0 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
0
دیدگاه شما ارزشمند است، لطفا نظر دهید.x