محبوبه ابراهیمی شاعر، نویسنده و مستند ساز مهاجر افغانستانی است که متولد سال 1354 در قندهار افغانستان می باشد.
محبوبه ابراهیمی پس از مهاجرت مدتی را ساکن مشهد و سپس ساکن تهران بوده است و در همین سالهای مهاجرت، زندگی اش با شعر آمیخته شده. او راجع به مهاجرتش و ورودش به ادبیات در مصاحبه هایش میگوید: ” من زمانی خودم را شناختم که در خانه و مدرسه با لهجههای متفاوتی گپ میزدم. دید از بالا به پایین بیشتر صنفیها و حتی معلمها همیشه وجود داشت و صفت «افغانی» حکم دشنام را داشت برایم. به جبرانش کوشش میکردم متفاوت باشم، بهترین نمرهها را میگرفتم، تئاتر بازی میکردم و بهترین دکلمه را در شعر داشتم . ادبیات مرهم بود؛ راه فرار بود از همهی آن چه که من خوش نداشتم؛ اما روی زندگیام سایه انداخته بود.”
اولین مجموعه شعر محبوبه ابراهیمی «بادها خواهران من اند» در سال 1386 به وسیله انتشارات سوره مهر در تهران منتشر شد، کتابی شامل سی شعر در قالب های کلاسیک و نو که این مجموعه حاوی چهارده غزل، دو چهارپاره و ده شعر سپید است که هر کدام از شعر های او، بیت به بیت عالمی از معنا را انتقال میدهد و همینطور مجموعه شعر «مجنون، لیلی و بچهها» از این شاعر به چاپ رسیده است.
محبوبه ابراهیمی اواسط دهه هشتاد به کشور بازگشت و با اندوخته هایی که کسب کرده بود به فعالیت های ادبی و رسانه ای در آنجا پرداخت. او به عنوان گرداننده برنامه های ادبی در تلوزیون تمدن مشغول به کار بود اما به علت مشکلات و مسائل کشور مجبور به مهاجرت دوباره، اینبار به اروپا شد. محبوبه ابراهیمی هم اکنون ساکن کشور سوئد است.
محبوبه ابراهیمی، این شاعر فرهیخته علاوه بر نویسندگی و شاعری در عرصه فیلمسازی و مستند نیز فعالیت دارد، محبوبه ابراهیمی در سالهایی که در افغانستان به سر میبرد مشغول ساخت فیلم های مستند شد و تا کنون پنج مستند کوتاه تهیه کرده است.
محبوبه ابراهیمی در پاسخ به این که مستند هایش درباره ی چه موضوع هایی هستند و از چه چیزی سخن میگویند در مصاحبه اش چنین پاسخ داده است:”مردم، مبارزه و حق!
مردم و حقیقت زندگی بعد از جنگ و واقعیتهایی که هست، زیباییهایی که هنوز زنده است و فرهنگ غنی و سالمی که هنوز در زندگی انسان افغانستانی ساری و جاری است. مستندهایم به شدت انسانگرایانه استند.
اولین مستندم، تحقیق کوچک؛ اما عمیقی است راجع به بررسی وضعیت باغ وحش کابل در زمان جنگهای داخلی بین گروههای مجاهدین؛ جایی که جنگ از انسانها حیوانات درندهخویی میسازد که همنوع خود را بیرحمانه میدرند؛ این فیلم برندهی جشنوارهی فیلمهای دانشجویی «تل آیو» در سال ۲۰۱۰ شد.
فیلم بعدی مستندی راجع به وضعیت و جایگاه کارها و مشاغلِ به ظاهر مردانه برای زنان در جامعهی در حال گذار از سنت به مدرنیته است. ماجرای دختری جوانی که رانندگی یاد میگیرد و در یک آژانس تاکسی کار پیدا میکند.
فیلمی که در سویدن ساختم، چالشهای کار برای هنرمندان مهاجر در جامعهی جدید را بررسی میکند. طرح یک سؤال و این که آیا سینماگران و بازیگرانی مهاجر افغانستانی میتوانند با استانداردهای جامعهی جدید خود را تطبیق دهند یا نه !دو مستند برای دل خودم هم در کابل ساختم که تهیهکنندهاش خودم استم.