مرتضی عبدی ورزشکار و فعال اجتماعی معلول مهاجر افغانستانی است که در اسفند ماه ۱۳۶۳ در یک خانواده هشت نفره ( دو خواهر و چهار برادر ) به دنیا آمده است.
خانواده او با شروع جنگ شوروی در افغانستان به ایران مهاجرت کردند و وی متولد ایران است.
مرتضی عبدی در یک سالگی بر اثر سرماخوردگی دچار فلج اطفال و از ناحیه دو پا فلج شد.
زندگی نامه مرتضی عبدی
مرتضی عبدی درباره میزان تحصیلاتش در مصاحبه هایش گفته :
“من فقط توانستم تا کلاس پنجم درس بخوانم. آن پنج کلاس را هم با سختی و به صورت شبانه درس خواندم. در جامعه ما و بخصوص تا دو دهه قبل، محیط برای حضور معلولان در جامعه مناسبسازی نشده بود و البته اکنون هم ایرادات اساسی وجود دارد.
مثلاً فکر کنید که در آن روزگار و برای خانوادههایی مثل خانواده من تعریف نشده بود که فرد معلول نیاز به ویلچر و به کمکهای توانبخشی دارد تا بتواند وارد اجتماع شود. متأسفانه رسانهها هم در این حوزه کم کار کردهاند و به خانوادههایی که اطلاع کافی نداشتند آگاهیرسانی کافی انجام نشد. شاید برای شما جالب باشد که بدانید من بخار مشکلات مالی و … تا سن ۲۰ سالگی ویلچر نداشتم ! ”
مرتضی عبدی 9 ساله بود که قالی بافتن را شروع کرد و نزدیک به 17 سال قالی بافت.
مرتضی عبدی اولین ویلچرش را در بیست سالگی از سازمان هلال احمر بدست اورد. او در این باره میگوید :”آن زمان از سازمان هلال احمر یک ویلچر به من دادند. خیلی خوشحال شده بودم. خیلی هم مواظب ویلچرم بودم. مرتب دستمال میکشیدمش. در سال هم دوبار آن را رنگ میزدم. یادم هست وقتی ویلچر به دستم رسید، آن قدر شوق داشتم که مسیر خانه در گلشهر را تا حرم امام رضا(ع) رفتم. آن هم در حالی که مسیر حرم را بلد نبودم و پرسان پرسان خودم را به حرم رساندم. خیلی حس خوبی داشتم. صاحب ویلچر که شدم زندگیام تغییر کرد. بخصوص وقتی در تلویزیون برنامهای درباره معلولان دیدم. 20 سالی میشد که من گوشه خانه بودم، اما خرید ویلچر و دیدن فعالیتهای آسایشگاه فیاضبخش، که برای معلولان کار میکند، موجب شد مسیر زندگیام عوض شود.
کاش برنامههایی از این دست بیشتر اجرا شود تا مسیر زندگی افراد بیشتری تغییر کند، اتفاقی که برای من افتاد. وقتی با آسایشگاه آشنا شدم، چون عضو تیم بسکتبال با ویلچر آسایشگاه شده بودم، در هفته سه بار مسیر خانه (گلشهر) تا آسایشگاه را با ویلچر میرفتم
این مسیر بیشتر از 10 کیلومتر است و آن هم با وضعیت مسیری که مناسب تردد یک فرد ویلچری نیست. آن رفتوآمدها سخت بود، اما برای من لذتبخش بود. یک سال به فیاض بخش میرفتم و بسکتبال تمرین میکردم.
یادم هست سال ۲۰۰۴ پاراالمپیک آتن برگزار شد و بعضی از بچههای مشهد عضو تیم ملی بسکتبال بودند. آن سال با خودم فکر کردم که کاش در سال ۲۰۰۸ من بتوانم نماینده معلولان افغانستان در مسابقات باشم، اما متاسفانه این اتفاق نیفتاد،من باید ویلچر مخصوصی میداشتم که به علت مشکلات مالی نتوانسته بودم آن را تهیه کنم. یا باید ویلچر مناسب تهیه میکردم یا پاهایم را قطع
” این مسئله موجب شد که تمرین کردن را کنار بگذارم.
تأسیس موسسه باور سبز
مرتضی عبدی در سال 1392 با هدف ارائه خدمات به معلولان مهاجر، موسسه خیریه “باور سبز” را تاسیس کرد.
این مؤسسه در منطقه گلشهر مشهد و در حال خدمت رسانی به حدود بیش از 800 مهاجر افغانستانی است.این آسایشگاه در حال حاضر خدمات آموزشی، ورزشی، مددکاری، فیزیوتراپی و اشتغال را به افراد دارای معلولیت به صورت کاملا رایگان ارائه میدهد و در سال 1393 بهعنوان یکی از 25 خیریه برترسال، توسط انجمن سماوات معرفی و برگزیده شد.
مرتضی عبدی درباره چگونگی تاسیس این موسسه در مصاحبه هایش گفته : ” سال 1392 برای شرکت در برنامهای به کاشان دعوت شدم. 25مؤسسه مردمی که برای معلولان کار میکنند، دعوت شده بودند. آن جا همه پیشکسوتها صحبت کردند تا نوبت به من رسید. یادم هست بدون استفاده از ویلچرم با دستها رفتم بالای سکو و حرف زدم. در صحبتهایم به این مورد اشاره کردم که دوست دارم مرکزی برای فیزیوتراپی معلولان ایجاد کنم. از روی سن که پایین آمدم 14 میلیون تومان چک از طرف خیرین دریافت کردم. از آن سفر که برگشتم به تهران سفر کردم و به مرکز رعد رفتم. آن جا درختی داشتند به عنوان درخت آرزوها که معلولان آرزوهایشان را مینوشتند و به دست خیرین میرسید.
از من هم خواستند آرزویم را بنویسم. آرزویم در راستای ایجاد مؤسسه برای آموزش معلولان بود. یکی از اعیاد بود که از تهران تماس گرفتند و گفتند آرزوی شما برآورده شده است و 10 میلیون تومان پول پیش برای اجاره مکان مؤسسه را به من دادند و فردا اولین بنگاه که رفتم این مکان را به من نشان دادند که البته مخروبهای بود.
بعضیها میگفتند این جا خیلی خراب است و نمیشود آن را درست کرد، اما بعضیها کمکم کردند و دست به کار شدیم. در یک ماه با کمک مالی که از خیرین کاشان دریافت کرده بودم و همچنین کمک مؤسسه رعد تهران، بنای مؤسسه جور شد؛ مؤسسهای که اکنون 728 معلول تحت پوشش آن هستند. همه خدماتی هم که انجام میدهیم، رایگان است. من حتی آسایشگاهی برای معلولان در همین منطقه راه اندازی کردم که متأسفانه به خاطر کم لطفی برخی ارگانها از ادامه کار باز ماندیم. وقتی آنجا بسته شد خیلی ناراحت شدم. چون با کلی امید برای راهاندازی آن شبانهروزی زحمت کشیدم و شده بود خانه تعدادی از معلولان. من حتی کنار آن آسایشگاه یک تعمیرگاه ویلچر هم راهاندازی کرده بودم که آن هم رایگان خدمات میداد”
فعالیت های ورزشی مرتضی عبدی
مدال های ورزشی
مرتضی عبدی اهل ورزش باستانی زورخانه نیز هست و در سال 87 در مسابقات معلولان در استان مازندران موفق به کسب مدال برنز شد. این بار نیز او همراه با تیم معلولان ایرانی در این مسابقات حضور یافته بود و تیم آنها موفق به کسب کاپ اخلاق شد.
در سال 89 نیز در مسابقاتی که در مازندران برگزار شد در رشته حرکتهای نمایشی نفر اول و در رشته تیر و کمان نفر سوم شد. سازمان تربیت بدنی معلولین و جانبازان خراسان به منظور تقدیر از او، کاپ اخلاق را که در این سال نیز به این تیم رسیده بود، به عبدی تقدیم کرد.
تاسیس باشگاه ورزشی غدیر
وی در سال 89 به کمک کمیساریای عالی سازمان ملل در امور پناهندگان و با همکاری جمعی از معلولان مهاجر، باشگاه ورزشی غدیر را برای معلولان راه اندازی کرد و مدت یک سال به عنوان مسئول باشگاه فعالیت کرد.
عنوان بهترین معلول
مرتضی عبدی در سال 92 در طرح سماوات که در شهر کاشان برگزار شد، به عنوان بهترین معلول شناخته شد. 300 معلول از کشورهای ایران، آلمان، ژاپن، تاجیکستان، سوریه و … مختلف گرد هم آمده بودند تا تجربیات خود را به اطلاع هم برسانند. او تنها معلول از کشور افغانستان در آن بین بوده و بر خلاف سایرین بدون هیچ همراهی در آن همایش شرکت داشت و مجبور بود تمامی سربالاییها و پلهها را به تنها طی مسافت کند. عبدی موفق شد تا از آن بین به عنوان بهترین معلول انتخاب شود.
صعود قله ی شیرکوه
مرتضی عبدی در سال 86 با گروه کوهنوردان معلول افق موفق به صعود به قله شیرکوه شد. او در بین گروه معلولان تنها معلولی بود که با دست و پا به سمت قله در حرکت بود و با کمترین امکانات صعود کرد. عبدی از امکانات اندک خود برای این صعود یاد میکند و این که بدون آمادگی و با دستکش معمولی مسیر چند کیلومتری را طی کرده است.
وی در ضمن مصاحبه تصاویری از دیگر معلولان نشان داد که با چه تجهیزاتی آمد بودند اما او بدون هیچ گونه تجهیزاتی موفق شد تا خود را به قله برساند،
فتح قله ی دماوند
همچنین این معلول مهاجر افغانستانی از عزم خود برای صعود دماوند سخن گفت و این که این بار آمادگی بدنی لازم را برای صعود به دماوند کسب کرده بود.
به گفته وی، تمرین یکساله برای صعود به دماوند بسیار مفید بود. این بار نیز او همراه با گروه افق برای صعود دماوند حرکت کرد و تنها معلول افغانستانی این تیم بود. او که چهار دست و پا این قلعه مرتفع را صعود کرده از مشکلات و از تشویق کوهنوردان خاطرات بسیاری گفت.
وی این صعود را بسیار شیرین یاد کرد اما افزود که عوارض ناشی از این صعود باعث شد که یکسال درد بکشم و کسی در این مدت هرگز از من یادی نکرد و بسیاری حتی نمیدانستند که من چنین کاری انجام دادهام.
در سال 89 به کمک کمیساریای عالی سازمان ملل در امور پناهندگان و با همکاری جمعی از معلولان مهاجر، باشگاه ورزشی غدیر را برای معلولان راه اندازی کرد و مدت یک سال به عنوان مسئول باشگاه فعالیت کرد.
صعود از 1866 پله برج میلاد
مرتضی عبدی در روز جهانی معلولان توانست درکمترین زمان به ساختمان برج میلاد ایران صعود کند و رکورد را بشکند.
چند روز مانده به 12 آذر، موسسه معلولین رعد تهران با او تماس میگیرد و از او دعوت میکند که برنامه خود را عملی کند. او زمان کوتاهی برای اجرایی شدن این برنامه داشت و خود را به تهران رساند و آماده صعود شد.
او از مشکلاتی که برای صعود به برج میلاد به دلیل مهاجر بودنش پیش آمده سخن گفت و این که این مشکلات روحیه او را پیش از صعود نامتعادل ساخت.
عبدی در بخشی از خاطرات خود گفت که آرزو داشتم تا یکی از مقامات کشورم پیش از صعود در آنجا حضور داشت و مرا با قرآن بدرقه میکرد اما با وجود اطلاعرسانی به برخی مقامات، این اتفاق رخ نداد و سرانجام مهدی مهدوی کیا فوتبالیست مشهور ایرانی مرا با قرآن بدرقه کرد و صعود را آغاز کردم.
او که به دلیل معلولیت مجبور بود پلهها را چهار دست و پا طی کند، در مدت 59 دقیقه و 30 ثانیه، 1866 پله برج میلاد را طی کرد و موفق شد به رویای خود تحقق ببخشد.
این معلول افغانستانی از خاطرات شیرین پس از صعود و تقدیرهایی که از وی شد یاد کرد و در این میان از مسئولان موسسه رعد تهران به خاطر حمایت از او برای تحقق بخشیدن به رویایش تقدیر ویژه کرد.
رویای دیگر این ورزشکار معلول افغانستانی صعود از پلههای برج الخلیفه دوبی است که 3 هزار پله دارد و تاکنون هیچ معلولی از آن صعود نکرده است.
عبدی که اکنون مسئول موسسه باور سبز است، مهمترین موفقیت خود را راهاندازی این موسسه باور سبز کرد که صدها معلول افغانستانی و ایرانی را تحت پوشش دارد.
او در پایان مصاحبه ای این جمله را بیان کرد:
«اگر تو باورم کنی، اگر تو یاریم کنی، دوباره سبز خواهم شد»