حسن عزیزی عضو تیم ملی افغانستان در یازدهمین دوره رقابتهای اتلتیک داخل سالون آسیاست. او سالهاست در ایران زندگی میکند و ورزش حرفهای را پیش گرفته است. گفت و گوی اختصاصی خبرنگار خبرگزاری مهاجر را با این ورزشکار مهاجر بخوانید:
حسن عزیزی متولد هرات باستان و بزرگشده استان تهران است. او دانشآموخته تربیت بدنی است و دیپلم تربیت بدنی دارد. درباره چگونگی ورودش به ورزش دومیدانی میگوید: در رشتههای ورزشی گوناگونی فعالیت داشتم نه به صورت حرفهای، بلکه به عنوان سرگرمی. یک سری از دوستانم به من پیشنهاد دادند در رشته دومیدانی در بخش سرعت خودم را محک بزنم. بنابراین، وارد رشته دومیدانی شدم. اولین مربی بنده جناب آقای مهدی زمانی رکوردار سابق ۴۰۰ متر ایران بودند که در ردههای سنی نوجوانان و جوانان مسابقات استانی و کشوری در دوهای ۴۰۰ متر و ۸۰۰ به بنده کمکهای بسیار کردند و در آن دوره مقامهای گوناگونی به دست آوردم.
عزیزی مسیر حرفهای و رشدش را این طور توصیف میکند: رفته رفته در مسابقات متعددی شرکت کردم و روز به روز رکوردهای بهتری زدم و پیشرفت خوبی پیدا کردم. در ادامه با مربی جدیدم جناب آقای ایمان روغنی (رکوردار ۲۰۰ متر اسبق ایران) شروع به تمرین کردم و در میادین بین المللی و قهرمانی آسیا اشتراک کردم. رکوردهای گوناگونی به نوبه خودم زدم و حس خوبی بابت پیشرفتهایم یافتم.
حسن عزیزی درباره تأثیر مهاجرت بر زندگی ورزشیاش میگوید: مهاجرت برای هرکسی یک داستان بهخصوص دارد. من هم داستان خودم را اینگونه ساختم. خب، من در یک خانواده نسبتاً ضعیف از لحاظ اقتصادی رشد کردم و در کودکی مجبور به کار شدم. در کنار درس، برای امرار معاش کار میکردم و روزهای بسیار سختی را پشت سر گذاشتم. یادم است در اوایل مهاجرت به ایران به سختی توانستم وارد مدرسه بشوم؛ همینطور برای مسابقات در سطح کشور با نام یک ورزشکار ایرانی شرکت میکردم. تمرکزکردن روی سه موضوع (درس، کار و ورزش) بسیار دشوار است و من هم باید به حداقلهایی از موفقیت میرسیدم چون به خودم و مادرم قول داده بودم یک روز عضو تیم ملی شوم.
دوندهی عضو تیم ملی افغانستان میگوید: مهاجرت به ایران را به نظر من میشود اینگونه توصیف کرد که بین زمین و آسمان ماندن است؛ نه خوب است و نه بد. خب شرایط ما افغانهای در ایران، بسیار عجیب است. در اینجا موفقشدن و به جایی رسیدن کار آسانی نیست. البته شرایط برای خود دوستان ایرانیمان هم سخت شده و گلهای نیست.
حسن عزیزی درباره حضورش در مسابقات قهرمانی آسیا میگوید: رسیدن به مسابقات قهرمانی آسیا کار خیلی سختی بود. مشکلات مالی و درگیریهای ذهنی و مشکلات خانوادگی به شدت من را تحت فشار قرار داده بود، اما من به مسیرم ادامه دادم چون جزوی از آرزوهایم بود که بتوانم در این مسابقات بزرگ شرکت کنم. زمانی که اسمم وارد این مسابقات شد یادم است در خلوت خودم گریه کردم، چون فقط خودم میدانستم در این سالها چقدر زحمت کشیدم و تلاش کردم و چقدر در تنهایی خودم در این مسیر کم آوردم، اما جا نزدم. میشود گفت بهترین حس زندگیام بود. تمرینات مختلف و فشردهای را پشت سر گذراندم، چون برای مسابقات آسیایی زمان کمی داشتم. از فصل آمادگی یک دفعه به تمرینات سرعتی رفتیم و فشار زیادی را سر تمرینات تحمل کردیم.
او درباره موانع و مشکلات مسابقاتش میگوید: در طول مسابقات چالشهای زیادی داشتیم. از جمله آنها نداشتن اسپانسر، برای اینکه ورزش دومیدانی، ورزشی بسیار سخت و پرهزینه است. میتوان اشاره کرد به نداشتن کفش تخصصی سرعت که این کفش میخی بسیار گران است و من از دوست خوبم در آن مسابقه قرض گرفتم تا بتوانم مسابقه بدهم. نداشتن کتانی، لباس، مکمل، تغذیهی مناسب و استرسهای کار، اینها همه چالشهایی هستند که نباید یک ورزشکار داشته باشد.
او به طور مشخص درباره وضعیت حرفهای خودش میگوید: خب، من تمرکز کامل روی تمریناتم ندارم، به دلیل مشکلاتی که دارم و ذهنم تقریبا درگیر کار است. میشود گفت: من قبل از تمرین و بعد از تمرین سرکار هستم. اگر شرایط این را داشتم که فقط تمرین میکردم و استراحت کافی داشتم و دغدغههای مالی نداشتم قطعا آینده درخشانی در دوهای سرعت داشتم و میتوانستم رکورد ملی بزنم.
او درباره تمرینهای ورزشی خودش میگوید: در هفته شش روز تمرین داریم و روزانه دو ساعت و نیم الی سه ساعت تمرین میکنیم. تمام بخشهای تمرینی ما سخت و سنگین است بهخصوص دوهای اسید لاکتیکیمان که واقعا سختترین تمرینات ماست. با فشارهای تمرینی باید کنار بیایم چون مسیری که انتخاب کردیم مسیر آسانی نیست، این را از همان اول مسیر قبول کردیم.
وی درباره موانع غیرورزشی قرارگرفته پیش روی ورزشکاران افغانستان و خودش در ایران میگوید: موانع زیاد داریم. بزرگترین آنها نداشتن تذکره الکترونیکی، پاسپورت، اقامت و نظایر آن است. خیلی از ورزشکاران ما حتی اقامت ندارند و به راحتی دیپورت میشوند. برای مسابقات برونمرزی پاسپورت نداریم و تا به حال از ما ورزشکاران دعوت به جای بهخصوصی نشده، مثلا سفارت که برای تقویت روحیه ما تقدیرنامهای بدهند یا برای اینکه همیشه تلاش کردیم در هر میدان ورزشی پرچم و نام کشورمان را به نمایش بگذاریم هیچ گونه تشویقی نشدیم.
عزیزی درباره عوامل انگیزهبخش خود در ورزش میگوید: چیزی که همیشه به من انگیزه داده اول از همه تلاشهای مادرم بود. با تمام سختیهای مهاجرت ما را در مسیرمان قرار داد و به من و خواهر عزیزم یاد داد هیچ وقت کم نیاوریم. یاد داد که تلاش کنیم تا به قول خودش برای خودمان کسی شویم. دوم، کشور عزیزمان افغانستان زیبا، همیشه در ذهنم این بوده که بتوانم برای کشورم کار کوچکی کنم. برای جوانان کشورم هم امید را آرزو میکنم که همیشه مثل بذری در دلشان رشد کند و به تلاش خودشان ادامه دهند.
مصاحبهکننده: راضیه سادات حسینی