Post Views: 103
تازهترینها:
چه شوخ استی که عالم را چراغان کرده می آیی
قد شمشاد را کج کج خرامان کرده می آیی
به شام کاکل ات مهتاب پنهان کرده می آیی
عزیزم نمی دانم ز بلخی یا ز پامیر
دل از تو کی شود سیر ، دل از تو کی شود سیر
همه عقل و کمال ات یک طرف ، زلف تو در یک سو
همه حسن و جمالت یک طرف ، زلف تو در یک سو
ز شیرینی دهانت یک طرف ، زلف تو در یک سو
ز سر تا پا وصالت یک طرف ، زلف تو در یک سو
عزیزم نمی دانم ز غزنی یا هراتی، بتا شاخ نباتی
اگر از تیغ بران گویم ابروی تو می رنجد
اگر توصیف گل پیش آورم روی تو می رنجد
اگر من لاف از سنبل زنم موی تو می رنجد
اگر عاشق بخوانم خویش را خوی تو می رنجد
عزیزم بگو از پکتیا یا قندهاری ، بتا جوره نداری
خرامان می روی از ناز گاهی راست گاهی چپ
به بازو بنگری چون باز گاهی راست گاهی چپ
به غمزه می کشی شهباز گاهی راست گاهی چپ
به ناز و دلبری طناز گاهی راست گاهی چپ
عزیزم ز کابل یا ز خیل بامیانی ، بتا شاه جهانی ، بتا شاه جهانی