وطنفروش نبودم، وطنبهدوش شدم
غزل نشد وطنم، اشکِ بیامان: وطنم! فرار میکنم از این وطن به آن وطنم قلمروِ کلماتم مرا که اکنون راند جزیره شد وطنم، ابر خونچکان
غزل نشد وطنم، اشکِ بیامان: وطنم! فرار میکنم از این وطن به آن وطنم قلمروِ کلماتم مرا که اکنون راند جزیره شد وطنم، ابر خونچکان
بیا که بارِ دیگر «ریز و چاک چاک» شوی به گوشه گوشه پنجشیر زیر خاک شوی.. بیا که هر یکی از ظلمِ تو جگر خون