شنبه 1 جدی 1403 برابر با Saturday, 21 December , 2024

زلزله زدگان افغانستانی برای دفن اجسادشان مجبورند با دولت ترکیه سروکله بزنند

 

محبوبه نوروزی خبرنگار بی بی سی می گوید: روز دوشنبه 17(بهمن/دلو ) از وقوع زلزله ای به بزرگی ۷‌/۸ ریشتر که چندین استان ترکیه و سوریه را به شدت لرزانده و ویرانی های بسیاری به وجود آورده، خبر دار شدم. آن روز در آنکارا بودم. طبق برنامه‌ ریزی ام، برای تهیه ی گزارشی متفاوت از موضوع زلزله به بیمارستان مرکزی رفتم. در آنجا متوجه شدم که ویرانی ها و خسارات ناشی از زلزله بسیار گسترده تر از حد تصورم است. همه برنامه هایم را لغو کردم و به سمت شهر قهرمان مرعش در مرکز زلزله به راه افتادم.

در راه رسیدن به شهر قهرمان مرعش، چیزهایی دیدم که نشان از وسعت ویرانی می داد. ترافیک طولانی، حضور خودروهای امدادرسانی، هلیکوپترها، بلدوزرها و آمبولانس‌ها در مسیرهای منتهی به مناطق زلزله زده به طور چشمگیر دیده می شد.

قیامت ثانی

شب دیرهنگام به استان قهرمان‌ مرعش، رسیدم. بازماندگان می گفتند قیامت ثانی شده. همه جا تاریک بود و فقط نور چراغ آمبولانس ها در روی ویرانی ها دیده میشد. بازماندگان در کنار خیابان ها و در هوای بسیار سرد گرد آتش جمع بودند. گرد و خاک و دود همه جا را گرفته بود. مردم غمگین و نزار چشم به راه امداد رسان ها برای نجات خانواده هایشان بودند.

پیرمردی که عروس و دو نوه خود را در این زلزله از دست داده بود، منتظر بود تا شاید امدادگران بتوانند پسر او را نجات دهند ولی در یک شبانه‌روزی که من در آن شهر بودم پسر او هنوز در زیر آوار بود.

شماری از مردان جوان هم خودشان دست به کار شده بودند و با چراغ‌های دستی ساختمان‌های فروریخته را یکی پی دیگری بررسی می‌کردند و فریاد می‌زدند که «کسی در آنجا است؟» ولی کمتر صدایی از زیر آوار می‌شنیدند. در این میان افرادی هم بودند که اجساد عزیزان خود را نمی‌توانستند به اداره‌ ثبت احوال انتقال بدهند و به دلیل این که افغان بودند، در مواردی به دلیل مدرک اقامت نمی‌توانستند گواهی فوت بگیرند.

افغان‌ها می‌گفتند «قیامت را به چشم خود» دیدند

در این زمین‌لرزه مرگبار که در ترکیه و مناطقی از سوریه رخ داد، بنا به آمارهای رسمی، بیش از ۴۶ هزار نفر کشته شدند، شمار دقیق قربانیان و آسیب دیدگان افغان در شهرهای ترکیه هنوز مشخص نیست. با وجود این، زلزله بار دیگر توجه را به بی‌سرنوشتی پناهجویان افغان جلب کرد که در جستجوی آرامش کشور خود را ترک کرده بودند.

در شهر قهرمان‌مرعش با خانواده‌ای از افغانستان آشنا شدم که دو عزیز خود را در این زمین‌لرزه از دست داده بود. اجمل نیکزاد پس از شنیدن خبر زلزله از کانادا به این شهر آمده بود تا مادر، یک برادر و دو خواهرش را ببیند. ولی نمی‌دانست که یک خواهر و مادرش جان باخته‌اند و برادر و خواهر دیگرش شدیدا زخمی هستند.

اجمل نیکزاد به من گفت: «وقتی به قهرمان‌مرعش رسیدم، جسد خواهرم را از یک مکتب(مدرسه) گرفتم، ولی به من اجازه نمی‌دادند او را دفن کنم، باید ابتدا اجازه نامه می‌گرفتم و بعدا او را به خاک می‌سپردم.»

«او را از مکتب بیرون کردم و بین ۶-۷ ساعت در کنار جاده و در هوای سرد ایستاده بودم ولی آمبولانسی نیافتم تا او را ببرم و اجازه دفنش را بگیرم. هیچ‌کسی کمک نمی‌کرد، التماس می‌کردم که لطفا در انتقال جسد خواهرم مرا کمک کنید ولی هیچ‌کسی کمک نمی‌کرد. بالاخره جسد خواهرم را با همکاری چند تن از آشنایان به بالای شانه‌های خود به آنجا انتقال دادیم.»

اما کابوس اجمل نیکزاد در همین جا پایان نیافت، برادر او هم شدیدا در این زمین‌لرزه مجروح شده و یک پای خود را از دست داد. دکتران یک پای خواهرش را نیز که نیمه‌جان از زیر آوار بیرون آورده شده بود، قطع کردند. و اجمل هنوز نمی‌دانست که مادرش کجاست، پس از جستجوی زیاد به وی گفتند که مادرش نیز جان خود را از دست داده است و او باید جسد را شناسایی کند.

اجمل گفت: «من با یکی از خواهرانم که از فنلاند آمده بود به دنبال چهار تن از اعضای خانواده‌ی خود سرگردان می‌گشتیم. پس از تدفین خواهرم، پس از دو روز جستجو جسد مادرم را از میان حدود ۲۰۰ جسد مثله شده پیدا کردم و به خاک سپردم.»

او افزود آنچه را که در آن دو روز دیده ممکن است افراد تنها در فیلم‌های وحشتناک دیده باشند. می‌گفت «به چشم خود روز قیامت را دیدم چون در شهر قهرمان‌مرعش واقعا محشر برپا شده بود». ولی دامنه این «محشر» به ده استان ترکیه گسترده شده بود و در شهر دیگری بنام هاتای نیز وضعیت بهتر از این نبود.

افغان ها برای دفن اجسادشان مجبورند با دولت سروکله بزنند

افغان‌های زیادی دار‌و‌ ندار خود را از دست دادند و مجبورند حتی برای تکفین و تدفین اجساد شان هم با دولت ترکیه سروکله بزنند
روستای اواکنت؛ انگار در یک روستای جنگ‌زده افغانستان هستم.

استان هاتای، که هم‌مرز سوریه است، از مناطقی است که بیشترین آسیب را در این زلزله سهمگین متحمل شده است؛ نه تنها منازل مسکونی بلکه هزاران جریب زمین های زراعتی نیز ویران شده‌اند.

در این استان روستایی بنام اواکنت وجود دارد که هزاران ترک‌تبار افغان در آنجا زندگی می‌کنند. حدود ۲۰۰ خانواده ترک‌تبار در سالهای ۱۹۸۲ پس از هجوم شوروی‌ها به افغانستان به این روستا منتقل شده بودند و شهروندی ترکیه را به دست آورده بودند. اما طی سالیان متمادی شمار آنها به هزاران نفر رسید و عده‌ای از آنها بدون مدارک قانونی در آنجا زندگی می‌کنند.

روز جمعه (۲۱ بهمن/دلو ۱۴۰۱) به این روستا رفتم تا وضعیت را از نزدیک ببینم. به محض این که به این روستا رسیدم، احساس کردم که در یک روستای جنگ‌زده افغانستان هستم، اکثریت قریب این روستا ترک‌تباران افغانستان هستند، بیشتر آنها لباس‌های محلی خودشان را به تن داشتند و روستا را به یک «افغانستان کوچک» مبدل کرده بودند.

این زمین لرزه مهیب ویرانگر هم بسیاری چیزها را از آنها گرفته بود، در هرکوچه و خیابان خانه‌های دو و یا سه طبقه‌ای فروریخته و یا قسما تخریب شده بودند. بسیاری از ساکنان این روستا که خانه‌هایشان ویران شده بود، خیمه/چادر برپا کرده بودند و در کنار خیمه‌های شان آتش روشن کرده بودند. کلینک نیمه‌فعال و پنج مسجد آنها هم تخریب شده بود و مردان روستا نماز جمعه را بروی جاده خاک‌آلود در مقابل مسجد جامع ویران‌شده خواندند.

با مردی که همسر برادر و برادر زاده خود را از دست داده بود صحبت کردم. همسر برادرش به «دختران روستا قرآن درس می‌داد» و خانه‌اش کاملاً فرو ریخته بود. او گفت: «برادرم نبود و من که از این حادثه خبر شدم خود را به محل رساندم و پس از دو روز موفق شدم جسد همسر برادر و دختر خردسالش را از زیر آوار بیرون بیاورم. هیچ‌کسی به کمک ما نیامد. مجبور شدیم خودمان دست بکار شویم. روز سوم نیروهای کمکی ازبکستان آمدند و یک تعداد (قربانیان) را از زیر آوار بیرون کردند.»

قبرستانی که به‌‌یکبارگی پر شد

اندکی بالاتر از این خانه قبرستان روستا بود که یک‌باره پس از این زلزله پر شده بود، دهها قبر جدید را دیدم که قربانیان زلزله اخیر در آنجا دفن شده بودند. صمد (نام مستعار) یک تن از نظامیان پیشین که نمی‌خواست در مقابل دوربین حرف بزند از وضعیت ناگوار افغان‌هایی صحبت می‌کرد که به‌تازگی به ترکیه آمده بودند و مدرک نداشتند.

او گفت: «بسیاری از افرادی که در این زلزله کشته شدند اسناد نداشتند و ما بدون آنکه آنها را ثبت نام کنیم (گواهی فوت و مجوز دفن بگیریم) دفن کردیم. برخی از خانواده‌ها را در یک قبر دفن کردیم. حکومت ترکیه با افغان‌ها برخورد خوبی ندارد، روز دوم یک تیمی کوچکی ترکی به این قریه آمد، به اطراف نظر انداخت و رفت و در بیرون آوردن افراد از زیر آوار هیچ کمکی نکرد. مردم مجبور شدند خودشان اجساد را از زیر آوار بیرون کنند تا اینکه یک تیم نجات از ازبکستان آمد و یک تعداد دیگر را بیرون کرد.»
افغان‌ها که به کمک شتافتند

انجمن همبستگی و کمک به پناهندگان افغان (آرسا)، که مقر آن در شهر قیصریه در جنوب شرق آنکارا ‌است، بلافاصله پس از وقوع زلزله کمپین اهدای خون به زخمی‌ها را در ده‌ها شهر ترکیه آغاز کرد. ذاکره حکمت، مؤسس انجمن آرسا، به من گفت: «افغان‌های مقیم شهر قیصریه که خانه‌های شان ترک برداشته بود، از ترس و وحشت زیاد دو شب را در چادرها و در دمای زیر صفر خوابیدند. اما در شهرهای دیگر مانند قهرمان‌مرعش، مالاتیا و آدیامان بسیاری از افغان‌ها دست و پای خود را از دست داده‌اند؛ شماری هم در حالت کما هستند و یک عده هم جان خود را از دست داده‌اند. متاسفانه وضعیت چندان خوب نیست.»

اهدای خون به زلزله‌زدگان

یک تن از مهاجران افغان، بنام میرخانجی متقی، کارشناس عملیات امداد نجات و مربی کمک‌های عاجل که با سازمان مدیریت بحران ترکیه، آفاد، همکاری دارد، حدود ۲۰ نفر را با همکارانش از زیر آوار زنده بیرون کرده است. آقای متقی به من گفت: «زلزله خیلی وسیع بود و به همین دلیل کار امدادرسانی را با سختی و مشکل روبرو کرده بود. چون تمرکز در یک شهر نیست و تیم‌های امداد و نجات باید خود را به شهرهای مختلف برسانند. برق نیست، آب و گاز قطع است و تلفن‌ها هم به سختی آنتن می‌دهند. در دو روز اول در کار امداد و نجات پنج ساختمان سهیم بودم، شمار زیادی فوت کرده‌ بودند که به آنها کاری نداشتیم و تلاش می‌کردیم زنده‌ها را از زیر آوار بیرون بیاوریم. کار ما آسان نیست، ما باید فداکاری های زیادی را انجام بدهیم، باید یک تونل ایجاد کنیم و افرادی را که صدای شان را می‌شنویم و احتمال زنده ماندن شان زیاد است از زیر آوار بیرون بیاوریم.»

میرخانجی متقی می‌دانست که ساعات اولیه بی‌نهایت حیاتی است و «با کمال تاسف» که پس از گذشت هر دقیقه و هر ساعت احتمال زنده بیرون آوردن افراد از زیر آوار کم‌رنگتر می‌شود.

شاید به همین دلیل سازمان مدیریت بحران ترکیه هم تقریبا ۲ هفته پس از این زلزله اعلام کرد که به عملیات نجات در همه استان‌ها به غیر از دو استان «قهرمان مرعش» و «هاتای» پایان داده است. در این دو استان افغان‌های زیادی دار و ندار خود را از دست دادند و مجبورند حتی برای تکفین و تدفین اجساد شان هم با دولت ترکیه سر و کله بزنند.

منبع: بی بی سی فارسی

لینک کوتاه: https://mohajer.news/?p=3538
Facebook
Twitter
LinkedIn
Telegram
WhatsApp
Email
0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
آخرین مطالب
آخرین دیدگاه ها
پر بازدیدترین ها
0
دیدگاه شما ارزشمند است، لطفا نظر دهید.x