مهاجرت بزرگترین تغییر در زندگی بشر بهحساب میآیند و پهلوهای پیدا و پنهانِ زیادی دارند:
#یکم– انقطاع و آوارگی: واژه مهاجرت همیشه برایم سهمگین و مصداقِ بارزی از بیخانمانی و آوارهگی بوده است. برخلافِ پندارهای موجود، مهاجرت برای من نهتنها–بهعنوانِ کالای لوکس و روایتِ نوستالوژیکِ حساب نمیشود– بلکه از ابتدا تا انتها، تداعیگری «بیخانمانی» و دونیم شدنِ هستی است.
#دوم– تغییرِ ادبیات: وقتی مهاجرت اتفاق میافتد، یکی از چیزهای که تغییر میکند «ادبیات» است. بسیاری از مهاجرین بهجای متن، دلتنگی مینویسند. من تا وقتی مهاجر نشدم، معمولاً با روایتهای نوستالوژیک و غربت میانهی خوبی نداشتم. حتی در باریکترین گردونهی زندگی، موسیقی ناامیدی و شکوَه ننوشته و نشنیدهام. اما حالا ذهن و وجودم تختهبند درگیرِ روایتهای عاطفی و دلتنگیاست و همواره ذهنم میلی به رمانتیکگرایی و حکایتِ از دلتنگیهای زمانه دارد.
#سوم– بحرانِ هویت: احتمالاً مهمترین چالشی که مهاجرین باآن مواجهاند–بحرانِ هویتاست. ارزشهای پارادوکسیکال، میانِ سنتِ شکلگرفته و مواجهه با ارزشهای جدید، مهاجرین را دچارِ آنومیهای فراوان میکنند. این تضادها مدتِ طولانی و گاهاً تاختمِ زندگی با مهاجرین، همراهاند. مهاجرینی که موفق میشوند تا خود را باارزشهای نوین وفق دهند، زندگی راحتتری دارند. اما آنهای که موفق بهسازگاری نمیشوند، پیوسته در برهوتِ اضطراب و الیناسیونِ فرهنگی بهسر میبرند و این جهنمیاست که مدام یک مهاجر را میسوزاند.
#چهارم— فرصتها: بهرغمِ همه چالشها. مهاجرت–اما– مزایایی خوبی نیز دارند. بگذریم از اینکه سیرو سفر خود دانشگاهِ بیانتهای تجربیاست. فرصتهای شغلی و تحصیلی، درکِ متن و محتوای دنیای مدرن و دستیابی بهانبوهِ از منابع و ابزارهای دستاول، کیفیتِ بالای زندگی: طولِ بیشترِ عمر، روانِ آسودهتر و مهمتر از همه خود بودهگی و بینقاب زندگی کردن از مزیتهای زندگی در مهاجرت و کشورهای توسعه یافتهاند.
روز جهانی مهاجران گرامیباد!
رحمت الله شریعتی