
از برادر به برادر؛ پارهای از یک قصیدهٔ شادروان خلیلالله خلیلی
استاد خلیلالله خلیلی، شاعر بزرگ افغانستان، این قصیده را در سالهای جنگ و جهاد افغانستان، خطاب به ملت بزرگ ایران سروده بود، در آن زمان
تازهترینها:
استاد خلیلالله خلیلی، شاعر بزرگ افغانستان، این قصیده را در سالهای جنگ و جهاد افغانستان، خطاب به ملت بزرگ ایران سروده بود، در آن زمان
تو انتهای تمنای دیر و دور منی مباد بشکندت هیچکس، غرور منی چنان گذشتن تیغ از رگ است؛ مرگ من است که خط قرمز محتوم
در پی انتشار ویدئویی در فضای مجازی مبنی بر خشونت علیه نوجوان ناشنوای افغان توسط پلیس ایران، این عمل مامور نیروی انتظامی ایران با واکنش
ازفصل سرد و کوچ اجباری نمیترسیم از مرگ سخت و مردم آزاری نمیترسیم جان دادن و جان کندن ما کار دشواریست سخت است لیکن ما
بر لب دریا، لب دریادلان خشکیده است از عطش دل ها کباب است و زبان خشکیده است کربلا بستان عشق است و شهامت، ای دریغ
سروده نجیب بارور، شاعر افغانستانی درپی شهادت رئیس جمهور ایران بمان برادر من، وقت، وقت رفتن نیست بمان، شتاب مکن، وقت، وقت مردن نیست هنوز
خشکیده گلِ خنده به روی لبِ یلدا امسال شده بسته درِ مکتبِ یلدا سرد است همان اشک روانش، چه توان گفت؟ هرچند که بالا زده
🔵 استاد خلیلالله خلیلی، ادیب، سیاستمدار و دیپلمات اهل افغانستان پس از رویدادهای خونین و جنگ داخلی افغانستان در پی کودتای هفتم اردیبهشت ۱۳۵۷ علیه
گهوارهای روان است بر موجهای دریا مادر کجاست؟ شاید… در ناکجای دریا فریادهای کودک, آتش بهجان دریاست کودک نمیرود خواب با لایلای دریا کودک چه
اما نمی دانی چه شبهایی سحر کردیم، کابل جان زان روز یا آن شب که بی- از تو سفر کردیم کابل جان زان روز یا
و خوب یاد گرفتم که کور و کر باشم همیشه در دل این شهر، باربر باشم و خوب یاد گرفتم که مفت کار کنم که
یک شعر برای دو نفر! غنی و خلیلزاد یک نفر بود کشورش را کشت همهی عشق و باورش را کشت به پدر، به برادرش بد
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت محفوظ و متعلق به خبرگزاری مهاجر میباشد و استفاده از آن با ذکر منبع بلامانع است.
طراحی و پشتیبانی گروه نرم افزاری رسانه