فهمیده ام که عشق به ما آب و نان نداد
عشق به ما آب و نان نداد ﺍﻣﺸﺐ ﺷﺮﺍﺏ ﺧﺎﺻﯿﺖ ﺍﺵ ﺭﺍ ﻧﺸﺎﻥ ﻧﺪﺍﺩ ﺁﺗﺶ ﮔﺮﻓﺖ ﺟﺴﻢ ﻭ ﺳﺮﻡ ﺭﺍ ﺗﮑـــﺎﻥ ﻧﺪﺍﺩ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﺳﺘﻢ ﮐﻪ نشئه ﺷﻮﻡ
عشق به ما آب و نان نداد ﺍﻣﺸﺐ ﺷﺮﺍﺏ ﺧﺎﺻﯿﺖ ﺍﺵ ﺭﺍ ﻧﺸﺎﻥ ﻧﺪﺍﺩ ﺁﺗﺶ ﮔﺮﻓﺖ ﺟﺴﻢ ﻭ ﺳﺮﻡ ﺭﺍ ﺗﮑـــﺎﻥ ﻧﺪﺍﺩ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﺳﺘﻢ ﮐﻪ نشئه ﺷﻮﻡ
بوسه بر گلوی نی یک عمر در عزای شما گریه می کنم درخواب هم برای شما گریه می کنم تنها نه درمحرم و تنها
يلدا، نه شب که ماه دل آرای کابل است ماه تمام در دل شبهاي کابل است از پشت ابر، نه که این بُرقع سیاه با
ليلا مهاجر است که حرفی نميزند آزرده خاطر است که حرفی نميزند ليلا نماد غربت اين حال و روز ماست درد معاصراست که حرفی نميزند
امروز هم زوار حرم رد مرز شد با گریه از کنار حرم رد مرز شد دشوار بود راه رسیدن ولی دریغ از پیش کفشدار حرم
فرش و ظرف کاسه دارم میخری جفت کفش کهنه دارم می خری چیزی به خوردن ندارم هم وطن کودک یک ساله دارم می خری بهر

فیلم سینمایی کابل پلاک ۱۰ به کارگردانی نوید محمودی در سال ۱۴۰۰ و در ژانر اجتماعی و خانوادگی با بازیگری الناز شاکردوست ساخته شده است
آي باران آی باران! دوست دارم عاشقانه نم نم باریدنات را صبحها بر بام خانه آی باران لطف کن ما ساحل و دریا نداریم گل
غزل نشد وطنم، اشکِ بیامان: وطنم! فرار میکنم از این وطن به آن وطنم قلمروِ کلماتم مرا که اکنون راند جزیره شد وطنم، ابر خونچکان
زمین در حال نابودی زمان در حال نابودی تماشا کرد ما را یک جهان در حال نابودی چنان خوابی که وحشتناک، در اوج شگوفایی که
می آیم آبوار فرود با شتاب و شکوه از فراز فیروز کوه چشمهایم را مردی پر میکند که چپلی هایش را وصله میزند چوپانی با
احمد برادر زینب چگوارای جبهه شمال عکس تو چقدر تی شرت ها را پوشیدنی خواهد کرد آواز تو فقط چهار روز در دره پنجشیر پیچید
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت محفوظ و متعلق به خبرگزاری مهاجر میباشد و استفاده از آن با ذکر منبع بلامانع است.
طراحی و پشتیبانی گروه نرم افزاری رسانه