مصاحبه با دکتر محبوبه اسلامی جراح، استاد دانشگاه پزشکی کابل و فعال حقوق زنان
دکتر محبوبه اسلامی جراح و استاد دانشگاه پزشکی کابل و از فعالان حقوق زنان می باشد. وی بعد از مهاجرت به ایتالیا باز هم دست از فعالیت های اجتماعی اش بر نداشت و با پزشکان داوطلب که پناهندگان را مداوا می کنند ، همکاری میکند.
او از زمان دانشجویی در حوزه حقوق زنان فعالیت داشت و همراه با تحصیل در حوزه خشونت علیه زنان و تبعیض در سطح جامعه فعالیت می کرد.
نخستین بار او در هنگام طفولیت تبعیض جنسیتی را تجربه میکند، زمانیکه طالبان دور اول حکومت خود را آغاز کرده بودند و در نخستین فرمان تمام دختران را از رفتن به مکتب محروم میکنند. همین سبب میشود تا او در قسمت درس و تحصیلش کوشا باشد و تصمیم بگیرد تحصیلات خود را تا بالاترین سطح برساند.
در همان دوران او به همراه خانوادهی خود به ایران مهاجرت میکند و در آنجا مکتب خود را ادامه میدهد. در آغاز دوره جمهوریت به افغانستان باز میگردد، مکتب را به پایان میرساند و وارد دانشکدهی طب دانشگاه هرات میشود. محبوبه از نخستین دختران لیلیهی هرات بود که با تمام دشواریهای آن سالها، هفت سال تحصیلی را دور از خانواده گذراند.
او بعد از اتمام دورهی لیسانس و گرفتن تخصص از کابل به عنوان استاد دانشگاه در دانشکدهی طب کابل مقرر میشود. بعد از چند سال کار برای گرفتن ماستری خود از طریق بورسیه به قزاقستان میرود و ماستری خود را از قزاقستان دریافت میکند. محبوبه درست دو ماه قبل از سقوط جمهوریت با وجود مشورت دیگران برای عدم برگشت به افغانستان، با دست پر و دلی سرشار از امید باز میگردد.
بیشتر بخوانید: کانون سینما تئاتر مام میهن
پس از بازگشت به وطن کار خود را به عنوان استاد دانشکدهی طب کابل آغاز میکند و همزمان در شفاخانه نیز به مداوای بیماران میپردازد. او در جریان کار شفاخانه با صورت دیگر جنگ از نزدیک آشنا میشود. تعداد زیادی از مردم و سربازانی که در حملات انتحاری و بمبگذاریهای کنار جاده زخمی شده بودند را معالجه میکند. او بعد از سقوط جمهوریت خلاف خواست و ارادهی قلبی مجبور به ترک وطن میشود.
مطلب حاضر مصاحبه رسانه ی نیمرخ با دکتر محبوبه اسلامی است:
شما در دوران جمهوريت مكتب و دانشگاه را تمام كرديد از یک کشور دیگر تخصص گرفتيد و به عنوان استاد دانشگاه و جراح کار کردید. تصور شما در تمام این سالها از آيندهی افغانستان و طالبان چه بود؟
محبوبه اسلامی: من در ابتدای تحصیل و شروع مکتب در دورهی نخست طالبان، به همراه خانواده ام مجبوربه ترک وطن شدم. و بخش زیادی از دورهی مکتب را در ایران سپری کردم که البته با مشکلات عدیدهای در این زمینه روبرو بودم. تصور من از طالبان کسانی بودند که باعث شدند ما از رفتن به مکتب باز بمانیم و مجبور شویم ترک وطن کنیم. در حقیقت تنها تصویری که از طالب در ذهنم تبارز میکرد، مردی خشن و سلاح در دست نشانه گرفته بر سر زنی برقع پوش، در میدانی سبز بود که سایر مردانِ نظارهگر این صحنه بودند. همان زمان فهمیدم در کشوری به دنیا آمدم که به خاطر زن بودن باید به تنهایی با مشکلات متعددی مبارزه کند.
-در سالهای دوره جمهوریت با وجود آنکه توانستم به دانشگاه راه یابم، فرصتهای کاری را به دست آورم و به برآورده شدن آرزوهای خود که خدمت به مردم بود بیشتر نزدیک شوم. اما به عنوان زن همچنان شاهد تفاوت و تبعیض قائل شدنها بودم.
با وجود این تصورم از آینده افغانستان و طالبان کاملا متفاوت بود. فکر میکردم مبارزه با افراطیت طالبانی که در دوره کاری خود هر روز شاهد زخمیها و کشتههای بیشماری از حملههای انتحاری طالبان بودم، به نتیجهای مطلوب خواهد رسید.
بیشتر بخوانید: اخاذی از اتباع/ دستگیری پلیس های قلابی و زورگیران در شهر ری
به این باور بودم که آنها اقلیتی افراطی و گروهکی تروریستی هستند که روزی به انزوای تاریخی کشیده خواهند شد. و با دیدن جوانان بیشماری که با شور و عشق به دنبال کار و تحصیل میرفتند، به آبادانی وطن فکر میکردند تا ادامه جنگ و خشونت، آینده وطن را زیبا تصور میکردم. اما هراسی که همیشه با خود داشتم این بود که مبادا تعصبات قومی روزی باعث جدایی و نفاق در کشور گردد.
چه شد که شما به عنوان یک پزشک متخصص و استاد دانشگاه علی رغم میلتان بعد از سقوط نظام جمهوری، افغانستان را ترک کردید؟
محبوبه اسلامی: واقعیت این بود که در اوایل قصد ترک وطن را نداشتم و با خود میگفتم من یک استاد و پزشک هستم که هدفم خدمت به مردم است؛ با سیاست و نظام کاری نخواهم داشت و کارم را ادامه خواهم داد. اما در همان روزهای ابتدایی برخوردهای وحشیانه و غیر انسانی طالبان، حتی نفس کشیدن را بر من سخت ساخته بود. خلا قانون و هرج و مرج در بستر جامعه دیده میشد. اسلحه در دستان پسران نوجوان خشن و فریادهای ناشی از بی منطقی آنان مرا در برابر تفنگ ناتوان ساخت و آرزو کردم کاش مبارزه ما برابر میبود تا میتوانستم بمانم.
شما از نظر فکری زاده و پرورش یافتهی دوران جمهوریت هستید. از نظر شما چه شد که افغانستان با وجود پرورش یک نسل در دامن نظام جمهوری یکبار دیگر گروه تروریستی طالبان در افغانستان قدرت را گرفتند؟
محبوبه اسلامی: بزرگترین مشکل افغانستان عدم آگاهی جمعی و نفاق قومی است. گرچه مداخلات نظامی و سیاسی بیگانگان در سالیان دراز و جنگ نیابتی دیگران بیتاثیر نبوده است. اما در کشوری که همه آگاه و متحد باشند، کمتر امکان دارد حتی جنگهای بسیار بزرگ آنان را این چنین به ورطهی فروپاشی بی اندازد. متاسفانه بذر افراط گرایی در دورهی جمهوریت نیز در مناطق مختلف پراکنده شد. تاسیس مدارس دینی، ترویج پوشش حجابهای عربی، نشر و باز تولید اموزههای دینی پاکستانی، فساد در دستگاه دولتی، نا امیدی و فقر و بیکاری و مهمتر از همه همدستی افراد کلیدی حکومت اشرف غنی با طالبان همه در جایگاه خود نقش مهمی در سقوط جمهوریت داشتند.
شما اعتراضات زنان در افغانستان را دنبال ميكنيد به نظرتان اعتراضات زنان نتيجه مطلوب را به همراه خواهد داشت؟
محبوبه اسلامی: بدون شک که هیچ صدایی و هیچ اعتراضی بدون نتیجه نخواهد بود. زنان مبارزی که اکنون در افغانستان و در مقابل سلاح و جهل، جان خود را به کف دست گرفته و به سرک و خیابان میروند. آنان قهرمانان واقعی سرزمین ما هستند و ارزشمندی کار آنان همسان با مبارزه مسلحانه جبهات مخالف حکومت جهل و افراطیت است.
نیمرخ: به نظرتان زناني كه در خارج از افغانستان بوده و یا با آمدن طالبان به کشورهای دیگر پناهنده شدند، چه رسالتي دارند و چه كارهايي ميتوانند انجام دهند؟ شما به عنوان یک زن معترض در اين يكسال براي زنان افغانستان چه كاري انجام دادهايد؟
محبوبه اسلامی: ترک وطن و مهاجرت خود بخشی از مبارزه برای حفظ ارزشهاست؛ اما تنها کاری که زنان خارج از کشور برای وطن و زنان وطن میتوانند انجام دهند این است که صدایی برای رساندن فریاد و اعتراض زنان دربند یک افراطیت محض باشند.
در کنار تمام مشکلات و چالشهایی که به عنوان یک پناهنده در این جامعه دارم سعی کردم رسالتم را فراموش نکنم. تلاش کردم هر جایی که امکانش بوده صدایی برای زنان افعانستان باشم. در کنار سایر دوستانم که در چندین گروه آنلاین به جهت کمکهای طبی و یا هماهنگی برای تداوی و خدمات رایگان صحی ایجاد شدهاند،
فعال هستم تا رسالت اصلی ام که طبابت است را به طریقی دیگر برای افراد نیازمند انجام دهم. همچنان تا جایی که میتوانستم بعضی افرادی که نیاز به کمکهای عاجل داشتند را به نهادها و حتی اشخاص خَیر صرفا معرفی میکنم. البته باید ذکر کنم که این فعالیتها به صورت داوطلبانه و بدون هیچ نوع چشمداشت مالی بوده است.
هیچ نهاد و سازمان مشخصی آنها را حمایت نمیکند و حتی در صورتی که ما بیمارانی داشته باشیم که برای تهیه دوا دچار مشکل باشند، در گروه مطرح میکنیم و چون در گروهها افراد از کشورهای مختلف هستند زمینهی ارتباط برای همکاری ایجاد میشود تا افراد کمک کننده شخصا با فرد مریض به تماس شوند و اگر امکانش بود مستقیما همکاری نمایند. اگر چه تلاش ما این است که تا حد امکان مریضان را به مراکزی در داخل معرفی کنیم که بتوانند دوا و تداوی رایگان دریافت کنند.
رسالت تمام زنانی که در خارج هستند ایجاب میکند هر فرد در همان حیطه تخصص و فعالیتی که قبلا داشته از هر طریقی که درست میداند برای مردم و بخصوص زنان وطن یاری رسان باشد. فرقی نمیکند صدایی باشد برای بیان حقایقی که پرده از جنایاتی که در حال وقوع است بردارد. و یا کورسهای آنلاین آموزشی برگزار نماید.
مهم این است که زنان در قبال آن جغرافیا و مردم مسئولیت خود را فراموش نکنند. بخصوص ما زنانی که تازه و بعد ازسقوط جمهوریت از کشور خارج شده ایم ما شاهد برحال تمام حوادث بودیم وباید برعلیه فراموشی مبارزه کنیم. باید چشمان جهان را در مقابل واقعیتهای تلخ افغانستان بازکنیم. و به کشورهایی که در این بیست سال نقش کلیدی در افغانستان داشتند بگوییم شما باید پاسخگو در مقابل مردمی باشید که تا اکنون هیچ جنگی را بر هیچ ملتی تحمیل نکرده است.
باید با وجود تمام اختلافهای فکری انیبار متحد شویم و برای مبارزهی خود استراتژی طرح کنیم . اهداف مان را مشخص کنیم. و نگذاریم لابیگران طالب با هر جنسیتی که دارند در میان مبارزات مردمی رخنه ایجاد کنند. نباید اجازه دهیم آنها جریانهای اعتراضی زنان را آلوده به پروژههای کوتاه مدت نمایند و با اینکار تخم نفاق وبی باوری را در بین زنان بپاشند.
ما در تبعید با مشکلات و چالشهای فراوان روبرو هستیم اما این مانعی برای فراموشی رسالت و مسئولیت ما در مقابل مردم و وطن نخواهد بود. همهی زخمها را باید تبدیل به نیرویی کنیم که به ما توان مبارزه را میدهد. ما گرچه مجبور به ترک وطن شدیم اما من به امید روزی نفس میکشم که با انتخاب خودم و با دست پر به وطن باز گردم.
سلام