وضعیت اسفبار 400 پناهجو در اردوگاه لاشاپل فرانسه
حدود 400 پناهجو که اکثریت شان را شهروندان افغانستان تشکیل می دهند ، در منطقه 18 شهر پاریس، بدون سر پناه زیر پل های استالینگراد و لاشاپل به سر می برند. اغلب این افراد به تازگی به فرانسه رسیده اند و مجبورند در سرمای زمستان و بدون دسترسی به نیازهای اولیه ، در خیابان ها بمانند.
یکی از پناهجویان که اسلام الدین نام دارد ،28 سال دارد و حدود یک سال و نیم قبل از افغانستان خارج شده و خود را به فرانسه رسانده است. او در کنار خیمه خود نشسته و می گوید: تصور می کردم در اروپا زندگی خوبی پیش رو دارم و آنها با ما رفتار انسانی خواهند داشت. هیچ موقع فکر نمی کردم مجبور باشم در فرانسه در خیابان سپری کنم. وی گفت چند وقت قبل درخواست پناهندگیش را داده ولی از جمله پناهجویانی به شمار می رود که دوبلینی* نامیده می شوند.
عطا الله تره خیل یکی دیگر از مهاجران افغان است که در اردوگاه های آوارگان لاشاپل و استالینگراد زندگی میکند. این مهاجر سی و چهار ساله افغان به دلیل تهدید طالبان افغانستان را ترک کرده است. او در راه مهاجرت از افغان های دیگر شنیده بود که وضعیت مهاجران در فرانسه خوب است و به امور آنها رسیدگی میشود. اما وضعیت فعلی برای او نا امید کننده است. او می گوید که دو هفته از درخواست پناهندگی اش میگذرد و حق برخورداری از امتیازات ویژه مهاجران را دارد اما هنوز کسی به او پناهگاه نداده است.
کلارا انیلو، رئیس سازمان اتوپیا۵۶ در پاریس میگوید که تعداد مهاجران در اردوگاه بین مناطق استالینگراد و لاشاپل پاریس به ۳۰۰ تا ۴۰۰ تن میرسد. او میگوید: «وضعیت اینجا به حدی بد شده است که دیگر نمیتوانیم به پرسش ها و درخواستهای همه مهاجران پاسخ دهیم. هر روز مهاجران جدید به اردوگاه میآیند. برخی افراد خیمه ندارند و شب را در هوای سرد میگذرانند.
خانم انیلو از دولت فرانسه انتقاد میکند و میگوید که دولت میخواهد مردم این شرایط غیر انسانی را بپذیرند. وی بر این باور است که تنها راه حل مشکلات مهاجران این است که دولت مکانیزمی برای رسیدگی به امور مهاجران ایجاد کند و به همه سرپناه دهد. او میگوید که به دلیل نبود سیستم پذیرش، مهاجران مجبورند در خیابان ها زندگی کنند.
کلارا انیلو که برای پاسخ به پرسش های مهاجران به اردوگاه آمده است، میگوید که برخی از ساکنان اینجا از بیماری های مختلف رنج میبرند. او میگوید که بر روی بدن برخی از مهاجران جراحات دیده میشود و برخی دیگر به دلیل سردی هوا با مشکل صحی مواجه هستند. اسلام الدین که ماسک پوشیده این موضوع را تایید میکند و میگوید: «اردوگاه پر از کثافات و میکروب ها است. من ماسک میپوشم چون مریض هستم، نمیخواهم بیماری من به دیگران سرایت کند.»
عطا الله میگوید که مشکل اصلی او بیماری گال است. این مهاجر افغان به دلیل خارش بدن نمیتواند بخوابد. او به خیمه های مهاجران اشاره می کند و می گوید: «این وضعیت غیرقابل قبول است. بدون حمام، بدون آب در توالت.» عطا الله خیمه ندارد اما نمیخواهد زیر خیمه مهاجران دیگر بخوابد. او میگوید: «همه مردم اینجا مریض هستند. ممکن است مریضی سرایت کنند.»
نورمحمد ۳۰ ساله نیز مانند عطا الله و اسدالله از مریضی اگزما رنج میبرند. این جوان افغان که با دو دوست دیگرش زیر خیمه کوچک زندگی میکند، میگوید که او نیز از بی خوابی رنج میبرد. او نیز به دلیل تهدید طالبان مجبور به ترک کشورش شده است. وی میگوید که هفده روز از آمدنش به اردوگاه لاشاپل میگذرد، اما هنوز کسی به او پناه نداده است. نورمحمد میگوید: «هوای شب خیلی سرد است. پتو هست اما کافی نیست. تمام شب خواب ندارم. صدای موترها و اتوبوسها نمیگذارند بخوابیم.»
او میافزاید که نیروهای امنیتی در بلغاریا او را کتک زده و بدنش درد میکند. وی گفت: «چند شب پیش حالم بدتر شد. آمبولانس آمد و مرا به شفاخانه رساند. چند ساعتی را آنجا گذراندم اما ساعت سه شب مرخص شدم. تمام راه را تا اردوگاه، در هوای سرد پیاده رفتم.»
چندی پیش گروهی از مهاجران آتش افروختند. این جوانان که در صورتشان نشانه های بی خوابی دیده میشود، از خیابان ها چوب و کاغذ جمع میکنند و برای گرم شدن آتش روشن میکنند. گاهی فرانسوی ها به آنها چوب و مواد سوخت میدهند. اما میگویند شبی دو بار پلیس میآید و نمیگذارد آوارگان آتش روشن کنند. وی میگوید: «نمی دانیم چه کنیم؟ هوا سرد است و هیچ چشم اندازی وجود ندارد. مهاجران نه برای تفریح بلکه برای گرم کردن خود آتش روشن می کنند.»
عبدالواحد صدیقی مهاجر دیگر افغان میگوید: «نمی دانم چرا کشورهایی مانند فرانسه که خود را مرجع قانون و حقوق بشر میخوانند، با مهاجران این گونه رفتار میکنند.» عبدالوحید که در افغانستان پلیس بود و با نیروهای آلمان و ترکیه کار میکرد، میگوید که بین مهاجران اوکراینی و افغان تفاوت وجود دارد.
او میگوید: «به اوکراینی ها آپارتمان های خوبی داده میشود، آنها شب را در هوای گرم میگذرانند، اجازه سفر دارند و از همه امکانات برخوردار هستند. اما افغان ها روز و شب خود را زیر آسمان ضاف اما سرد میگذرانند.» عبدالوحید که به دلیل مشکل صحی در بلغاریا در شفاخانه بستری شده و شب ها و روزهای دشوار زندگی را سپری کرده است، در آلمان درخواست پناهندگی داد. اما درخواست او پذیرفته نشد زیرا نشان انگشت اش در بلغاریا ثبت شده است. او از ترس برگشت به بلغاریا به فرانسه آمد. او میگوید: «اما اینجا هم کسی با ما رفتار انسانی نمیکند.»
سپس عطا الله میگوید: «پدر و مادرم به خاطر من دچار بیماری های روانی شده اند. هر روز گریه میکنند. این وضعیت ما را دیوانه کرده است. نمی دانم آینده چگونه خواهد بود.»