شنبه 8 ثور 1403 برابر با Saturday, 27 April , 2024
جستجو
Close this search box.
احمد توانا مهاجر افغانستانی دیزاینر در آلمان

به گزارش خبرگزاری مهاجر؛ هنرمند افغانستانی مقیم آلمان موفق شد رتبه اول دیزاین داخلی آلمان را از آن خود کند. آقای احمد توانا که به استعاره خود را پرنده نامیده است، از هزاران پناهجویی است که در جستجوی زندگی بهتر به کشوری دیگر مهاجرت نموده است. وی که اکنون تابعیت آلمان را گرفته نخستین فردیست که در هنر دیزاین داخلی نمره 100 را کسب نموده است.

موفق شدم در سفر گذشته اش به ایران با او در گلشهر دیداری داشته باشم. از او پرسیدم برای چه به شما احمد پرنده می گویند؟ می خندد و می گوید قصه اش طولانی است، سالها پیش من جوانترین گچکار مهاجری بودم که برای کار به جزیره کیش می رفتم، آن سالها پرواز برای مهاجرین ممنوع بود و من جزء اولین افرادی بودم که می پریدم. دوستان وقتی سراغم را می گرفتند در جواب با این پاسخ مواجه می شدند که احمد پرید! بعدتر اسم مرا در گوشیهای موبایلشان با نام احمد پرنده ذخیره کردند و اینطور شد که اسم من احمد پرنده شد.

احمد می گوید: من از یازده سالگی هم کار می کردم و هم درس می خواندم، شوق زیادی برای یادگیری گچکاری و گچبری داشتم و برای همین در نوجوانی توانستم گچبری را یاد بگیرم و برای خودم کار کنم.

البته محدودیتهای زیادی سد راه پیشرفت من بود، من گچبری را بعنوان یک هنر دوست داشتم نه یک شغل و همین نکته باعث پیشرفتم در این رشته شد.

از او درباره اول شدنش در آلمان می پرسم، می گوید: مسابقات دیزاین داخلی یکی از مسابقات سخت است، چرا که چند مرحله دارد، دیزاینرها اول باید در محله خود، بعد در شهر و ایالت و در نهایت در مسابقات کشوری بتوانند عرض اندام کنند و خوشبختانه در سال ۲۰۱۶ من توانستم به مسابقات کشوری راه پیدا کنم و آنجا اول شوم. سطح مسابقات بالا بود و از ایالتهای مختلف آمده بودند، سرعت، دقت و ظرافت در کار دیزاین خیلی موثر است و خوشبختانه من توانستم بعنوان یک مهاجر آنجا افتخاری برای تمام هموطنانم بیافرینم.

از او درباره دلیل اول شدنش پرسیدم، گفت: شاید برای شما هم جالب باشد، من آنچه در چنته داشتم را به نمایش گذاشتم و آن تلفیق هنر سنتی و شرقی با معماری و هنر مدرن بود. این موضوع برای داوران آلمانی جالب بود و باعث شد با اختلاف زیاد اول شوم.

احمد متولد گلشهر است و اینجا رشد کرده و سالهای زیادی به کار و درس مشغول بوده، خودش می گوید: گلشهر زادگاه من است، این خیابانها و این منطقه را دوست دارم، حتی لهجه خاص گلشهری برای من یک نوستالژی عمیق است که امروزم را به گذشته پیوند می زند.

با قاطعیت می گویم اگر ۵۰ درصد زمینه هایی که در آلمان دارم در اینجا(گلشهر) می داشتم هرگز حاضر نبودم رنج مهاجرت را تحمل کنم. من در گلشهر احساس غریبگی نداشتم و اینجا را از خود می دانستم اما مشکلاتی اینجا وجود داشت که مرا وادار به مهاجرت کرد. خیلیها هستند که در ایران به دنیا می آیند و اینجا رشد می کنند، اما در مقطعی از زمان متوجه می شوند که باید بروند، چون در ایران به اندازه کافی زمینه رشد و پیشرفت برایشان وجود ندارد. چه بسا ورزشکاران و هنرمندان و نخبگانی که در طی این سالها مجبور به مهاجرت شدند و در اروپا یا آمریکا استعدادهای ذاتی خود را به نمایش گذاشتند.

احمد می گوید: اوضاع مالی من در ایران بد نبود، اتفاقا راضی بودم و شرایط خوبی داشتم، اما همیشه یک مشکل وجود داشت و آن این بود که من اینجا شهروند نبودم، نمی توانستم گواهینامه داشته باشم، پول داشتم اما نمی توانستم ماشین بخرم و … البته که اروپا هم سختیهایی دارد ولی برای من اروپا زمینه رشد و پیشرفت را فراهم کرد و حالا از زندگی خودم راضی هستم.

سال اول که به اروپا رفتم خیلی برایم سخت بود، نه زبان آنها را می فهمیدم و نه با فرهنگشان آشنا بودم، با خودم قول داده بودم که اگر پرونده ام قبول نشد، به گلشهر برگردم، اما خوشبختانه قبول شدم و توانستم خیلی زود خودم را پیدا کنم و پیشرفت کنم.

احمد پرنده، مثال یک مهاجری است که در تمام زندگی مهاجر بوده و حالا هم معتقد است که هنوز در حال سفر و مهاجرت است، از او می پرسم مهاجرت یعنی چه؟ می گوید: مهاجرت یعنی همیشه در سفر، مهاجرت یعنی سفری ناتمام و مهاجرت یعنی رفتن و رفتن و رفتن…

می گوید: بعنوان یک مهاجر بارها و بارها دل کندن را تجربه کرده ام، آن روزی که از گلشهر می رفتم، احساس می کردم تمام گذشته ام را در کوچه های گلشهر جاگذاشته ام و انگار تکه های بدنم اینجا مانده اند و خودم رفته ام، چاره دیگری هم نداشتم، باید می رفتم. باید می پریدم، یک مهاجر خود بخود پرنده بودن را تجربه می کند، پرنده ها مرز را قبول ندارند و خلاف تمام عرفهای اجتماعی، می پرند و می روند.

یاد شعر یکی از شاعران ایرانی افتادم که وقتی یکی از شاعران مهاجر به دلیل نداشتن مدرک دستگیر شده و به اردوگاه منتقل شده بود افتادم که می گفت: چطور می شود برای یک پرنده مرز را توضیح داد؟

احمد توانا حالا چندسالی است که در آلمان زندگی می کند و شغل خوبی هم دارد، برای خودش زندگی خوبی تشکیل داده و در شهر خودش با نام یک هنرمند شناخته می شود و مورد احترام است.

احمد پرنده می گوید: هر بار که از گلشهر می روم، حس می کنم بار اولی است که از لانه ام پرواز می کنم. مثل همان پرنده هایی که برای اولین بار پرواز را تجربه می کنند استرس دارم و نگرانم. اما ما مهاجران محکومیم به پرواز، به رفتن و نماندن… به سفر! اما هر از گاهی به زادگاهمان بر می گردیم تا خاطراتمان را مرور کنیم. اروپا خوب است، اما گلشهر خوبتر…

پرنده شدن بال لازم ندارد، شوق پرواز می خواهد و دل بریدن! و مهاجرت جرم نیست.
سیدجمال الدین سجادی

منبع: شفقنا

لینک کوتاه: https://mohajer.news/?p=4862
Facebook
Twitter
LinkedIn
Telegram
WhatsApp
Email
0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
آخرین مطالب
آخرین دیدگاه ها
پر بازدیدترین ها
0
دیدگاه شما ارزشمند است، لطفا نظر دهید.x