جمعه 7 ثور 1403 برابر با Friday, 26 April , 2024
جستجو
Close this search box.
طرح تعیین وضعیت شغلی اتباع

شعر کارگر افغانی

و خوب یاد گرفتم که کور و کر باشم همیشه در دل این شهر، باربر باشم و خوب یاد گرفتم که مفت کار کنم که

دو بیتی از علی مدد رضوانی

نشانی از شکوه بامیان داشت غمِ آوارگی، پروای نان داشت نمی‌زد حرف اما چشم‌هایش گواهی‌نامه‌ی فن بیان داشت. علی مدد رضوانی

دختر زیبای کابل

يلدا، نه شب که ماه دل ­آرای کابل است ماه تمام در دل شب­هاي کابل است از پشت ابر، نه که این بُرقع سیاه با

ليلا مهاجر است

ليلا مهاجر است که حرفی نمي­زند آزرده خاطر است که حرفی نمي­زند ليلا نماد غربت اين حال و روز ماست درد معاصراست که حرفی نمي­زند

امروز هم زوار حرم رد مرز شد

امروز هم زوار حرم رد مرز شد با گریه از کنار حرم رد مرز شد دشوار بود راه رسیدن ولی دریغ از پیش کفش‌دار حرم